اره من وقتی میدیدم سربازی رفته دو جا کار میکنه اونم چ کار سختی ماشین داره و انقدر پخته ست ک منو درک میکنه واقعا حس میکردم با ی ادم ۳۰ ساله تو رابطم ولی وقتی فهمیدم جاخوردم
الانم میگه ک من از همون اول میدونستم سنتو و اومدم پس میخاستمت
اخه میدونی من بلاتکلیفی اذیتم میکنه تو این مدت مامانش اوکی شده چون میدونه من چجوریم ولی پدرش اخه ادم بداخلاقیم هست ینی ب حایی رسیدیم ک میگیم خدا برامون کاری کنه
عشقمم با پدرش خیلیییی رو دروایسی ذاره و رابطه خوبی ندارن بقیه رو واسطه میکنه
اخرین بار گفت باید خودم رو در رو باهاش صحبت کنم
ولی خب هربار منم ک کات میکنم اون میاد برم میگردونه ولی اینسری حس میکنم تموم شد چون خیلیییییی اذیت شده هزاربار گریه کرده جوری هق میزنه ک یادم میاد منم اشکم درمیاد