رسمی بودیم. با خانوادم‌دعواش شد ،و با مادرم حرفش شد و بددهنی کرد، و خلاصه همه چی بهم ریخت. حرف، حرفِ خودش بود، وقتی میگفت نه، باید همه دستورشو اجرا میکردن، و جلوی مادرم خیلی منو با این دختر و اون دختر مقایسه میکرد. وقتی میگفتم هیکلم خوبه، میگفت هیکلِ فلان دخترو ندیدی ک بی نقصه وو... اینارو خیلی جلوی مامانم تکرار کرد و خلاصه هم خانواده ی اون و خانواده ی من ب مشکل خوردن و ازهمدیگه جداشدیم. ولی هنوزم دلم پیششه و نمیدونم‌با خاطراتش چیکارکنم
عزیزم فراموش می‌کنی به خودت زمان بده و پیگیرش نشو دیگ لیاقت نداشته
عزیزم این رفتار رو امروز با خونوادت کرد
فردا با شما میکرد
انشاالله باکسی که فهیم وبادرک باشه ازدواج کنی وخوشبخت بشی
احساسی فکر نکن تا اذیت نشی
فکر به این باش که خدا بهترین ها رو برات در نظر داره
اشتباه منو تکرار نکن من هر بار بی احترامی کرد دلم تنگ شد بخشدیم چون ذهن آدمی زاد خاصیتی داره بعد جدایی فقط خاطرات خوب زنده نگه می داره بدیش رو کاغذ بنویس روز ی چند باربخون بهش برگردی مثل من چند سال دیگ هم از اون هم خودت بدجور متنفر میشی
اسی بد دهنی میکرد و قلدری میکرد تازه تو رو با همه دخترا مقایسه میکرد و ازاندام دخترای دیگه تعریف میکرد و میزد تو سرت بعد تو داری بدون اون میمیری؟؟؟؟؟؟؟واقعا که
یکم به خودتون ارزش بدین
آدم حیرت میکنه از اینهمه حقارت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز