بهم گفت تو گشنه ی پولی تو میخوای ارزوهاتو با من براورده کنی هیچی چشات سیر نمیکنه هر چی میگم ندارم نمی فهمی ...
و خب علتش چی بود این که ۸ ماه قبل هر دومون گوشیمون خراب بود گفت برم برا هر دومون ایفون بخرم قسطی ! ... من گفتم نه ولش ایفون می خوایم چیکار همین گوشی معمولیا رو بگیریم ... دیگه بدون اینکه به من بگه رفته بود برای خودش ایفون گرفته بود ۴۵ تومن ... منم ناراخت شدم گفتم خب منم گوشیم خرابه جای همون دو تا گوشی ۲۰ تومنی می گرفتی برای هر دومون ...
گفت حالا که گرفتم بعدا برای تو هم می گیرم
گفتم برا تولدم بگیر خب دو ماه بعدش تولدم بود
نگرفت دیگه ... تا چند بار دیگه بهش گفتم همش میگفت خودت برو بگیر به من چه خودت پول داری ! بعد باز اروم میشد میگفت می گیرم هر وقت پول داشته باشم گوشی منم کلا خراب و داغونه ... نه باطری داره نه شارژ میشه درست حسابی نه فضا داره هیچی دیگه
الان نزدیک عید بود که مغازه بودیم گفت میخوام واسه خودم کفش مارک بگیرم گفتم عه پول داری منم یه کفش راحتی طبی می خوام حاملم و خیلی کمر درد نمیتونم بآ این پاشنه دارا راه برم
رفتیم کفش فروشی شروع کرد به اوقات تلخی که تو خیلی کفش داری و می خوای چیکار و الان نزدیک عیده و بزار به خرجای دیگه برسم و ...
منم گفتم چطور تو میخای کفش مارک بخری پول داری من یه کفش راحتی ۵۰۰ تومنی می خوام بخرم نداری ؟ اینم قضیه ی همون ایفونه !
اونجا کفشو گرفتم و اومدیم خونه بهش گفتم کی میگیری برام گوشی گوشیم خرابه اونم گفت ندارم گفتم واسه من نداری... خب یه تاریخ بگو که بدونم همون موقع می گیری گفت من تاریخ نمیدم که باز اون موقع منو اذیت کنی چک دارم قسط دارم و ...
گفتم اونموقع که برا خودت چیزای گرون میخری چک نداری قرض نداری؟ دیگه شروع کرد داد و بیداد که به تو چه اختیار پولمو دارم زحمت کشیدم دوس دارم برا خودم خرج کنم و خیلی ناراضی هستی برو خونه ی بابات که ادعاهایی که داری رو اگه میتونه برات بخره ...
حالا تقصیر منه ؟ یا تقصیر اون ؟