چشم بدور، توئی آنکه ز دیده برون نیست
در دل من نشستهای، جای تو دل نگین است
هر شب که آسمان به ستارهها مینگرد
یاد تو میکند و دلش آینهی چین است
عشق تو چون شرری در دل تاریک من است
میسوزد و میدرخشد، این شعله پایان نیست
اگر چه دوری از من، ولیکن در خیالم
همیشه نزدیکی، توئی آنکه هم آهنگ منی