داداش و زنداداشم روی پس انداز من حساب باز کردن چیکار کنم

نه عزیزم منطقی حرف بزن .مام شهرستان یه خونه داشتیم مهمون به پولش نیاز داشتیم اما مامانم همش می‌گفت یادگاریه بلاخره من دلو به دریا زدم مامانمو برا فروش قانع کردم الان همون صاحب خونه شدیم مامانم با یک هشتم ارث یه چهار دیواری تو روستا خرید کم کم خرجش کردیم هم مامانم خونه داره هم ما صاحب خونه شدیم.ماماخدا بیامرزت طلا نداشت؟

اینکارو به هیچ عنوان نکن

خودت باید اولویت اول زندگیت باشی

از این به بعدم نذار بقیه از پس اندازت باخبر بشن

تو میخوای یه دونگو چیکار کنی؟ فردا پول لازم باشی میتونی یه دونگتو بفروشی ؟ بعد اونا دارن طلا قرص میگیرن باید طلا پس بدن، طلا رو دم در هر زرگری و طلا فروشی بری نقده میشه در جا ،سودش از ملک بیشتره بعد قابلیت استفاده داره طلا نیندازی دست و گردنت .. رابطه خواهر و برادریتونم بهم میخوره ،فردا هی حرص میخوری اره زن داداشم تو خونه اش نشسته من طلامو دادم،هر جی بخره هر کاری کنه به چشمت بد میاد، حالا جاش ملک به نامت شده ها ولی چه فایده عملا پولت تا پنج سال ده سال اینده بلاک شده  و غیر قابل دسترسی هست که اینا شاید بخوان خونه رو بفروشن و جای دیگه بخرن،بعد سرمایه بیست سال کار کردنت هست یه جا میدی میره پشتت خالی نیشه و احساسات بدی پیدا نیکنی،خواهشا نکن اینکارو بهشونم بگو اینکارو چرا نمیکنی ، جای ارزونتر بخرن خب

نمیدادم

منم یه زمانی دلم سوخت کل داراییمو دادم داداشم یه مغازه زد

بعدها پولمو قطره قطره پس داد اونم خرج شد رفت

میتونستم باهاش ماشین بخرم طلا بخرم

دلت برای خودت بسوزه هرچند درکت میکنم خودمم برای همین دلسوزی چند بار کمک کردم به داداشم که بعدها پشیمون شدم

پس بگو طلامو گرم گرم خورد خورد پس بدید 

اگر قبول نکردن بگو‌ شاریط من اینه 

خواستن قبول کنن خواستن نکنن

مرگ یه بار شیون یه بار

همین الان زنگ بزن بگو همون ۲۰۰ که گفتم قرض میدم باید با سودش برگردونی 

خودتو خلاص کن

همین جوری هم نده سفته بگیر ازشون به قیمت دو برابر

داداشت یه خونه ی امدازه ی پولش بخره بهتره

شما دلسوز نبودی

شما دخالت کردی

این چه محله ایه و این چه جاییه به خودشون مربوطه حتما ندارن که اونجا اجاره کردن

شما وقتی اینو میگی یعنی رو من حساب کن برو جای بهتر

دقیقا من قراره به امید خدا یه مقدار  ارث مادری بهم برسه گفتم طلا یا ارز یا اینطور چیزا خریدم فقط قایم میکنم ،اولین نفر شوهرم و خانواده اش متوقع میشن ،حالا با شوهرم میجنگم ولی خانواده اش چی،از الانم بهش گفتم رو من هیچ حسابی نکن هر چی تا حالا بهت پول دادم و سوخت شده و برنگردوندی بسه دیگه

یعنی چی چقدر خودخواه الان داداشتون این وسط گیر کرده سهم طلا رو اگه زیاده جدا کنین بنده خدا مشکلش حل بشه .سهم‌خودشو نفروشه

نه دختر خوب

اون دنگ هیچ وقت به کارت نمیاد

نه میتونی بفروشی به کس دیگه

نه برادرت خوب ازت می‌خره

رابطه ی خواهر برادریت بهم میخوره

با توجه به تنهاییت این پول به دردت میخوره

چطور این برادر دلش به ۲۰سال زحمت تو نمیسوزه 

هیچ مسئولیتی نداری هیچی

بدون عذاب وجدان بگو این کار بعدها مشکل میاره و بینمون بهم میخوره

ایشالا جور میشه

برن یه کم متراژ پایین تر بخرن

نکنیا

وگرنه بعدها به حرف ما میرسی که دیره