درود بر شما دوستانم
حالتون چطوره
طاعاتتون قبول باشه انشاالله
شده تا حالا از چیزی بترسید و سرتون بیاد؟!
ممنون میشم اگه درد دلم رو بخونید، چون این تنها راه تخلیه افکارمه
شکوه الان یه کشتی به گل نشسته ی غمگینه:)
شما نمیدونید ولی جمله به جمله ای که دارم مینویسم، ناشکری و ناسپاسیه.
نمیدونم از کی انقدر ضعیف و سست ایمان شدم که نمیتونم تسلیم خواست خدا بشم!
نمیدونم چطور شد که یهو انقدر جسارت پیدا کردم که برای خدا تعیین تکلیف کنم! روم سیاهه ولی روی رحمت و بخشایش و بزرگی خدا حساب کت و کلفتی باز کردم که الان با کمال پررویی از خدا میخوام و بهش اصرار میکنم...آخه خدا خودش گفته که اصرارکننده بر دعا رو دوست داره.
میشه با دلهای پاکتون دعام کنید؟
میشه دعا کنید که خدا این بنده ی شرمسار ولی امیدوار رو ببخشه و مصلحتش رو با خواسته ی اون یکی کنه؟!
این عین پررویی و نمک نشناسیه ولی چه کنم که نمک گیر بنده نوازی های بی حد و حصر خدا شدم!
قسم میخورم و قول میدم که به یاری خدا، بنده ی بهتری بشم اگه خدا این بار هم مثل هربار، هوای دلم رو داشته باشه و دل شادم کنه:)
مشکلی دارم که اگر الان مطرحش کنم، قطعا یک سری کاربرها اعصابم رو از اینی که هست، داغون تر میکنن پس لطفا از من توضیح بیشتر نخواید و همینجوری دعام کنید:)
مینویسم که فروردین ماه، با دست پر و خبرای خوش بیام و همه چیز رو براتون تمام و کمال توضیح بدم...
انشاالله
۲۳ اسفند ماه ۱۴۰۳/نیمه شب