2777
2789
عنوان

سزگیجه شدید دارم از چی میتونه باشه

| مشاهده متن کامل بحث + 3308 بازدید | 80 پست

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن زیره "رژیم فستینگ "گرفته

عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم رژیم فستینگ بگیرم. سریع دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف خوب هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

بعد چی شود اسیبی بهتون زد ؟

با هم قرار گذاشتیم بریم شمال.



منم شوهرم موافق نبود.

ولی من اصرار کردم که دوس دارم برم.

شوهرم به اون خانم اعتماد نداشت ولی اصرار من رو که دید گفت هرکاری دوس داری بکن فقط مواظب خودت باش.

منم جوگیر شدم و گفتم میرم


قرار بود با ماشین اون بریم.

وقتی اومد دنبالم دیدم راننده مرد هست.

گفتم نگفته بودی کس دیگه ای هم میاد؟؟؟

گفت پسرمه.ما رو میبره.خودش میره خونه ی دوستش.

ما میریم ویلای ما که تو هم اذیت نشی.


اونجا بود که بهش شک کردم

از طرفی میفهمیدم شوهرم بفهمه این خانم پسرشم همراهمونه هرگز منو نمی بخشه.


برای همین به دختره گفتم بیرون منتظر بمونه تا من وسایلمو بیارم.


بعدش رفتم داخل خونه.

درو بستم و زنگ زدم به دختره

گفتم

اگر از اولش راستشو گفته بودی

شاید باز خام حرفات می شدم

ولی الان خر نیستم.

گمشو برو تا با پلیس تماس نگرفتم

دیدم می خواد باز با زبون چرب و نرمش گولم بزنه کهگوشی رو فطع کردم و خطشو بلاک کردم.


بعد به شوهرم تماس گرفتمو گفتم

من نرفتم شمال.چرا شو بعدا بهت میگم.

فقط گوشیم شارژ نداره.خاموش میشه.نگرانم نشو.من خونه ام.


نمی خواستم پشت تلفن جریانو بگم که نگرانم نشه.


اون ولی سریع اومد خونه.چون نگرانم بود. و من جریانو براش گفتمو ازش عذرخواهی کردم که بهش گوش نداده بودم.

اون ولی خوشحال بود که من اشتباه بزرگتر ازین رو نکردم.


به نگهبان آپارتمانمونم سپردیم اگر این خانم رو دید با ۱۱۰ تماس بگیره.


این اتفاق برای ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ هست

از ترس این اتفاق امسال سفر نرفتیم

تا آبها از آسیاب بیوفته.ببینیم چی میشه.


فک نکنم اتفاقی بیفته

ولی باز باید محتاط باشم

با هم قرار گذاشتیم بریم شمال.منم شوهرم موافق نبود.ولی من اصرار کردم که دوس دارم برم.شوهرم به اون خان ...



واییییییی خداروشکررررررر بخیر گذشتتتت

 واقعا دم خدا گرم

خوب دقه ۹۰ متوجه شودی 

اگ با اون پسره نمیمود ...

خداروشکر واقعاااااا



 عشــــAــــق🔗♥️

سلام تاپیک آخرت خوندم بابت اون خانم

دقیقا این موضوع برام پیش اومد دیدم خواهرشوهر دوستم هی لبریز علاقه بمن میکنه و ...

کادو فلان ازش بدم اومد بعد دیدم یه دختر بهش میگه علی یا خدا نگو ت.رنس بود با زنا رابطه داشت براشون کادو میخرید من فرار کردم هی منو دعوت میکرد خونه ش من اونوقت کم سن بودم ۱۹ سالم بود به مامانم گفتم بگو باباش خوشش نمیاد با زنا بگیرده شوهر داشت ولی ل.ز بود چندش توهم فرار کن آتو میگیره سواستفاده میکنه

در رابطه با تاپیک اخرت زنگ بزن به پلیس 

بگو این یارو همش مزاحم من و شوهرم میشه 

یا صاحب الزمان                                                     تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد / حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
عزیزم راجب تاپیک دوست عجیبت، مطمئنی مادرت نیست؟ شاید مادر اصلیته

آخرشم نفهمیدیم ته ش چی شد😂😂

⁩راضی بودن به مشیت الهی آرتور أشی قهرمان تنیس جهان در سال 1983 بود که بر اثر تزریق خون آلوده به ویروس ایدز به این بیماری مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. در جواب نامه طرفدارانش پاسخی داد که پاسخی تاریخی در جهان شد. او پرسیده بود من از این کار خدا در حیرتم که چرا در بین این همه انسان بد، خداوند تو را برای این ویروس انتخاب کرد؟ اشی در پاسخ گفت: در سال 50 هزار کودک در جهان تنیس بازی می‌کنند. 5 هزار نفر آن‌ها حرفه ای می شوند و 500 نفر برای جام جهانی برگزیده می شوند. و از میان آن‌ها 4 نفر انتخاب شده و به نیمه نهایی می‌رسند. آن گاه که جام جهانی را با غرور در دستانم گرفته بودم هرگز نگفتم خدایا چرا از بین این همه تنیس باز مرانفر اول جهان برگزیدی؟ و اکنون نیز که در دام بلایش گرفتار شده ام هرگز نخواهم گفت خدایا! چرا مرا به این خون آلوده انتخاب کردی؟ و این مقام مثبت اندیشی و شکر و توکل و رضا به حضرت حق است.‌
بیشتر ببینید
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز