2777
2789

حشمت فردوس: این شخصیت فقط یه مرد مقتدر نیست؛ بلکه انگار یه پایگاه قدرت روان‌شناختیه که همه بهش وابسته‌ان. حشمت نه‌تنها تصمیم‌گیرنده‌ست، بلکه هویت خیلی از آدمای دورش (مثل زنش، بچه‌هاش و حتی ستایش) از طریق رابطه‌شون با اون تعریف می‌شه. این نشون می‌ده که مردسالاری تو سریال فقط یه رفتار نیست، بلکه یه سیستم فکریه که همه رو تو خودش غرق کرده. مثلاً تو فصل اول، وقتی حشمت با پسرش طاهر (که شوهر ستایشه) برخورد می‌کنه، طاهر حتی با اینکه می‌خواد مستقل باشه، نمی‌تونه از سایه پدرش کامل بیرون بیاد. این وابستگی روان‌شناختی به مردسالاری رو تقویت می‌کنه.


ستایش: هرچند ستایش تو ظاهر یه زن قویه، اما تصمیمات بزرگ زندگیش اغلب واکنش به مردای اطرافشه، نه ابتکار خودش. مثلاً فرارش از خونه تو فصل اول به‌خاطر تهدید حشمت و نجات بچه‌هاشه، نه لزوماً یه انتخاب آزادانه برای تغییر زندگیش. این نشون می‌ده که حتی مقاومتش هم تو چارچوب همون سیستم مردسالار تعریف می‌شه.


نمادهای مردسالاری تو سریال:


فضای خانه و خانواده: خونه‌های بزرگ و سنتی که تو سریال می‌بینیم (مثل عمارت حشمت)، یه جورایی نماد قدرت مردسالارن. حشمت همیشه تو مرکز این فضاهاست و زن‌ها و بچه‌ها دورش می‌چرخن. این چیدمان بصری ناخودآگاه به مخاطب می‌گه که مردسالاری یه نظم طبیعیه.


پول و اقتصاد: کنترل مالی تو دست مردای سریال (مثل حشمت یا بعداً محمد) یه ابزار دیگه‌ست که مردسالاری رو تثبیت می‌کنه. زن‌ها، حتی اگه کار کنن، معمولاً از نظر مالی به مردا وابسته‌ان یا تحت نظارتشونن. این وابستگی اقتصادی یه لایه پنهان‌تر از مردسالاری رو نشون می‌ده که تو زندگی واقعی هم خیلی جاها دیده می‌شه.


تأثیرات فرهنگی و پیام‌های ضمنی:


عادی‌سازی مردسالاری: یکی از انتقادهایی که می‌شه به «ستایش» وارد کرد اینه که مردسالاری رو به‌عنوان یه بخش جدا نشدنی از زندگی نشون می‌ده، بدون اینکه خیلی بهش چالش بکشه. مثلاً تو فصل سوم، وقتی محمد (پسر ستایش) بزرگ می‌شه و نقش محافظ خانواده رو می‌گیره، انگار یه چرخه مردسالاری از حشمت به نسل بعد منتقل می‌شه. این می‌تونه به مخاطب بگه که این سیستم نه‌تنها تغییر نمی‌کنه، بلکه باید ادامه پیدا کنه.


زن فداکار در خدمت مردسالاری: ستایش به‌عنوان یه مادر فداکار، بیشتر وقتا داره برای حفظ خانواده و بچه‌هاش (به‌خصوص پسرش) تلاش می‌کنه. این فداکاری، هرچند قهرمانانه‌ست، یه جورایی در خدمت تثبیت نقش مردا تو خانوادست، چون در نهایت این مردا هستن که قدرت اصلی رو نگه می‌دارن.


چرا این عمق مردسالاری مشکلی برای پخش ایجاد نکرده؟


سازگاری با انتظارات مخاطب: مخاطب عام صداوسیما، به‌خصوص تو دهه‌های گذشته، با این مدل روایت‌ها غریبه نبوده. مردسالاری تو «ستایش» شاید برای خیلی‌ها یه چیز عادی و قابل‌فهم باشه، نه یه موضوع بحث‌برانگیز. پس برای مسئولین پخش، این نه‌تنها ریسک نیست، بلکه یه نقطه قوت برای جذب بیننده‌ست.


پوشش دراماتیک: مردسالاری تو سریال زیر لایه‌های درام و احساسات قشنگ پنهان شده. مخاطب بیشتر غرق داستان عشق، جدایی و فداکاری می‌شه تا اینکه بخواد به ساختارهای قدرت پشتش فکر کنه. این باعث می‌شه که جنبه‌های مردسالارانه کمتر به چشم بیان و حساسیت ایجاد نکنن.


عدم وجود آلترناتیو: سریال هیچ وقت یه جایگزین جدی برای مردسالاری نشون نمی‌ده. مثلاً هیچ زن یا خانواده‌ای تو داستان نیست که کاملاً مستقل از این سیستم عمل کنه و موفق باشه. این فقدان آلترناتیو باعث می‌شه که مردسالاری به‌عنوان تنها راه ممکن به نظر بیاد و کسی هم دنبال نقدش نره.


یه زاویه جدید: مردسالاری و مخاطب زن


یه نکته جالب اینه که خیلی از طرفدارای «ستایش» زن‌ها بودن. چرا؟ شاید چون ستایش به‌عنوان یه زن مقاوم و فداکار، بهشون حس هم‌ذات‌پنداری می‌داد. اما این هم‌ذات‌پنداری تو بستر مردسالاری اتفاق می‌افته؛ یعنی زن‌ها با ستایش همراه می‌شن، ولی در نهایت این همراهی به تغییر ساختار قدرت منجر نمی‌شه. این پارادوکس می‌تونه نشون بده که سریال چطور تونسته هم مخاطب زن رو جذب کنه و هم مردسالاری رو حفظ کنه.


جمع‌بندی و سوالم از شما


مردسالاری تو «ستایش» فقط یه موضوع سطحی نیست؛ بلکه تو تاروپود داستان، شخصیت‌ها و حتی نمادهاش ریشه داره. به نظر میاد سریال نه‌تنها این سیستم رو نقد نمی‌کنه، بلکه یه جورایی اون رو طبیعی و اجتناب‌ناپذیر جلوه می‌ده. حالا شما فکر می‌کنید این عمق مردسالاری توی سریال عمدی بوده یا فقط یه بازتاب ناخودآگاه از ذهنیت نویسنده و جامعه‌ست؟

ستایش و کیمیا جفتشون شخصیت رو مخی داشتن که از ارامش فرارین

اگه داری اینو میخونی؛ میخوام بهت بگم که هیچوقت نباید امیدت و از دست بدی، توی لحظه ای که فکر میکنی به تهش رسیدی و دیگه نمیتونی ادامه بدی خدا برات یه معجزه میفرسته🌱 پس لطفا ادامه بده... چون تو قطعا میتونی به خواسته هات برسی به قول الهه ی قمشه ای: «آرزو دلیلِ بر استعداده؛ اگه استعدادشو نداشتی یا قرار بود بهش نرسی خدا هیچوقت تو سرت نمیداختش🦋»اینو یاد بگیر که تو با توهین نمیتونی اعتقاد کسی رو عوض کنی پس احترام خودت رو نگه دار😇 #جذابای سایت💃🏻✨🍻

بیشتر ببینید

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

متنت زیاد بود نخوندم.....ولی منم با اینجور سریالا موافق نیستم....به نظرم تاثیر خوبی روی روابط خانوادگی نمیذاره....آقایون به جای اینکه عشقی که طاهر به ستایش داشت رو الگو قرار بدن،ترجیح میدن زورگویی و حرف حرف منه ی حشمت فردوس رو تو زندگی پیاده کنن...

مثل فیلم پس ازباران که انقدر سیاه بود داستانش

❤️خودمو خیلی دوست دارم...مسیری رو اومدم که فکر نمیکردم بتونم تا آخرش ادامه بدم...اگه روزی هزار بار به خودم بگم دمت گرم...باز هم کمه.❤️

طاهر هم مردسالار بود، ولی مردسالاریش یه شکل ظریف‌تر و رمانتیک‌تر از حشمت داشت. اون با اینکه عاشق ستایش بود و براش خطر کرد، تو رابطه‌شون نقش غالب رو داشت و انتظار داشت ستایش دنباله‌رو باشه. این مردسالاری شاید به اندازه حشمت خشن و آشکار نباشه، ولی تو تصمیم‌گیری‌ها، حس مسئولیت و نحوه تعاملش با ستایش دیده می‌شه. مرگش هم باعث شد که این ویژگی‌ها به‌طور کامل شکوفا نشن، ولی ردپاهاش تو داستان هست.

طاهر به ستایش به‌عنوان یه زن وابسته نگاه می‌کرد که باید تحت حمایت و هدایتش باشه. این دیدگاه، هم‌راستا با نقشی که قبلاً برای ستایش گفتیم (زن فداکار و منفعل)، مردسالاری رو تقویت می‌کنه. ستایش تو زندگی با طاهر، بیشتر یه همسر وفاداره که همراهشه، نه یه شریک برابر که تو تصمیمات نقش فعال داره.

اکثر قدیمی ها اینطوری بودن 

واقعا ک سطح فکری پایینی داشتن 

سحر گاهی اگر سجاده واکردی دعایم کنبساط گریه در خلوت بپا کردی دعایم کن دلت دریاست میدانم، که پیشش ابرو داری نشستی با خدای خود صفا کردی دعایم کنکس  این گوشه ای دنیا محتاح دعای توبه تسبیحت اگر ذکر خدا کردی دعایم کن دلت لرزید ویادی هم. زما کردی دعایم کنخدار را زیر امشب صدا کردی دعایم کنمنم اون رو سیاهی که خجالت میکشد از خودبه حق هر غریبی که دعا کردی دعایم کن

بیشتر ببینید
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز