دیشب دعوای شدیدی باهمسرم داشتیم و متاسفانه جلوی چشم بچم بود،انقدر حالم خرابه که نمیتونم توصیفش کنم
فحاشی کرد ودست بلند کرد منم دیگه نتونستم کنترل کنم خودمو خیلی جیغ زدم وفحشش دادم
بچم قلبش داشت وایمیستاد تمام بدنش میلرزید انقد گریه کرد وجیغ زد
به خاطرعواقب طلاق نخواستم بشه بچه ی طلاق ولی الان وضعیتش داره بدترمیشه پرخاشگر وعصبی شده انقدم بچه باهوشیه که همه چیز رو میفهمه
میگفت میخوام برم بابامو بزنم،بمیرم براش😭😭
به خودم میگم لعنت بهت اگه کشتتم نباید دادمیزدی وای دیگه صبرم تموم شده