سلام. پسرم دو سال و نیمه شه تقریبا
بعد پریشب ساعت 2 شب که میخواستیم بخوابیم و من باهاش صحبت می کردم یهویی به یه گوشه سقف خیره شد و گفت که اون خانومه کیه؟ شبیه مامانه
گفتم کدوم ؟ به اونجا اشاره کرد و هی حرفش رو تکرار می کرد. خیره مونده بود . بعدش اومد سفت بغلم میگفت که ترس ندارد. هروقت میترسه خودش رو اینطوری قانع میکنه . میگه ترس ندارد
تقریبا ده دقیقه طول کشید این کاراش
منم هی حواسش رو سعی میکردم پرت کنم و قرآن میخوندم
. صبح که بیدار شد دستم و گرفت برد اونجا رو نشون میداد میگفت که اون خانم کو کجا رفت گفتم کجا بود گفت اینجا اینجا.
دیشب هم میخواستیم بخوابیم گفت که مامان چیکار کردی خانمه رفت. خانم کو.
به نظرتون چیزی دیده؟