من از بچگی با پدرم مشکل داشتم.همیشه ادم سردی بود اصلا اهل محبت نبود هیچجور محبتی و بچه هاشو تحقیر میکرد.یادمه از بچگی نوسانات روحی شدیدیو سر جر و بحثاش تحمل میکردم مخصوصا دوران بلوغم.خودمم دختری بودم نمیخواستم کسی بهم زور بگه.
الان که سنم رفته بالا هنوزم جروبحث میکنه ولی چون پیر شده کمتر شده این داستان.ولی من هنوزم انگار تمام این حرفای زشتش یادمه همه ی تحقیراش.هی میخوام فراموش کنم باز یه دعوای جدید راه میندازه ادمو تو یه تنش و فشار روانی میندازه.
بگین چیکار کنم؟بعضی وقتا میخوام بمیره چون حس میکنم روح و روانمو از بین برد ولی بعدش سریع از این فکرم عین چی پشیمون میشم.