روز عقد که از محضر برگشتن تو خونشون داد و بیداد و غش و....راه انداخته بود که چرا کارای اداری عقد(امضای شاهدان و مشخصات عروس و داماد)انجام شده بود
طوری که همسرم طفلک همش عصبی و مضطرب بود
روز بعدشم گفت هر چی طلا خونوادم دادن و پس میدی
(که فکر میکرد خیلی از این حرکت آسیب میبینیم😂😂)
منم همونجا همه رو پس دادم
و دکمه خاموشیشو زدم
خونه گرفتیم رفتیم خونمون
الان دوسال میگذره
عیدا و اومدن و رفتن....روز مادر و.....
چندین بار مریض شده
(همین دو روز پیشم بستری بود)
ولی من فراموش کردم که وجود داره
و در کمال آرامش دارم زندگیمو میکنم