دچار مرض احتقان بینی شدم چند وقته من شب نخوابیدم نشسته میخوابم بدنم کوفته میشه اصلا نمیشه گفت خواب
تو روز نمیتونم ب کارام برسم بدنم سسته
بی اشتها شدم و همش حالت تهوع
zendegi_jawaherپیج اینستا داستان زندگی جواهر دختری که تو دهه شصت با مرد وحشی ازدواج میکنه با وجود علاقه به همسایشون اونو به عقد مردی چند برابر سنش در میارن و تو سن چهارده سالگی مجبور به ازدواجش میکنن چون پدر مادرش فوت شده بودن و زنداداشش فقط میخواست ازش خلاص بشه داستان قشنگیه امیدوارم بخونید و لذت ببرید
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
zendegi_jawaherپیج اینستا داستان زندگی جواهر دختری که تو دهه شصت با مرد وحشی ازدواج میکنه با وجود علاقه به همسایشون اونو به عقد مردی چند برابر سنش در میارن و تو سن چهارده سالگی مجبور به ازدواجش میکنن چون پدر مادرش فوت شده بودن و زنداداشش فقط میخواست ازش خلاص بشه داستان قشنگیه امیدوارم بخونید و لذت ببرید
zendegi_jawaherپیج اینستا داستان زندگی جواهر دختری که تو دهه شصت با مرد وحشی ازدواج میکنه با وجود علاقه به همسایشون اونو به عقد مردی چند برابر سنش در میارن و تو سن چهارده سالگی مجبور به ازدواجش میکنن چون پدر مادرش فوت شده بودن و زنداداشش فقط میخواست ازش خلاص بشه داستان قشنگیه امیدوارم بخونید و لذت ببرید
الان روزگار پادشاهیت دنیا بیاد اون موقع جهنم خودش نشون میده تا میتونی برو بیرون بگرد که بچه دنیا بیا ...
بچه داری کردم قبلا ای کاش بیاد لاقل تن من سالم باشه کارم زیاد باشه
zendegi_jawaherپیج اینستا داستان زندگی جواهر دختری که تو دهه شصت با مرد وحشی ازدواج میکنه با وجود علاقه به همسایشون اونو به عقد مردی چند برابر سنش در میارن و تو سن چهارده سالگی مجبور به ازدواجش میکنن چون پدر مادرش فوت شده بودن و زنداداشش فقط میخواست ازش خلاص بشه داستان قشنگیه امیدوارم بخونید و لذت ببرید