سلام من کاربری قدیمیم اخرین باری ک تعلیق شدم قهر کردم دیگه نیومدم سایت دوما شماره نداشتم امشب با شماره ی دوستم کاربری جدید زدم.
اقا بیاید ماجرا امشبو تعریف کنم جونم براتون بگه من خواهرم داره جدا میشه حالا دلایل اخلاقی و اینا
امشب بعد مدتهاا شاید ۴ ۵ ماه شوهرشو دیدیم
بچها من چون اولین داماد خانوادمون بود خیلی دوستش داشتم خیلی احترام براش قائل بودم و رابطمون دو طرفه بود امشب ک تو خیابون دیدیمش با ماشین بودیم تا ۳ و نیم صبح این بشر دنبال ما اومد! از این اتوبان به اون اتوبان هیچی نمیگفتا فقط میومد دنبالمون هیچ کاری ام نمیکرد. بچها دلم لرزیده هیچ ادز اشتی ایی وجود نداره خب
ولی من دلم براش تنگ شده بود درواقع دلم برا خاطره هامون تنگ شد داشتم فکر میکردم اگر ادم میبودم الان اونم اومده بود پیش ما باهم داشتیم خوش میگذشتوندیم و اینا خیلی ناراحت شدم اینقدر حرص خوردم سردرد شدم
حسمو درک نمیکنین
سنگینیش روی قلبم بود خوابم نمیبرد گفتم اینجا بنویسم
سوالی دارین در خدمتم