2777
2789
عنوان

همش‌میگم درامدم بیش از هفتاد میلیون چرا طلاق نگیرم

| مشاهده متن کامل بحث + 1046 بازدید | 67 پست
ن میدونم چی میگی نه… موندم چون دوسش دارم شاید هر کس جای من بود تحمل نمیکرد نمیدونم واقعا…الان ببین س ...

یعنی چی دختر 

تا الان نیومده خبرم نداده چرا سکوت میکنی همینو بخانوادت بگو

خواهرشوهر من شوهرش پولدار بود همرو گذاشت با دوتا بچه با یه دست لباس تنش ویه کاغذ طلاق توافقی  تو دستش 

اومد و تمام الانم دار شوهر میکنه

ول کن بابا حوصله دارب ترخدا کسی ک درامدم ندار میکشه بیرون چبرسه ب این وضعیت

فقط بچه دارین؟ 

زمان موسی خشک‌سالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف می‌شویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا این‌که یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می‌نمایم؛ تا پایین‌رفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچ‌وقت نا امید نشو،لحظه‌ی آخر، شاید نتیجه عوض شود          «توکل‌ات به خدا»
دقیقا چون دلایل خوبی ندارم دستم ب جایی بند نیست… مثلا وقتی دستش روم بلند شده بود ک کارم ب بیمارستان ...

وقتی تاپیک میزنید بعد از عنوان در مورد اون موضوع باید توضیح درست و اصولی بدین تا بقیه کمکتون کنن.من هیچ کجای توضیحاتتون کتک زدن در حد بیمارستان رو ندیدم.بهر حال هر کسی خودش بهترین قاضی برای خودش و زندگیش هست.فقط دقت کنید اشتباه نکنید

علامه طباطبایی : ابد در پیش داریم،،،،،برای زندگی دیگران فرشته باشیم😇 نه شیطان😈 ، در پس هر مشورت و نظر ما پشت گوشی ها و در فضای مجازی یک انسان سرشار از احساس نشسته و یک زندگی واقعی داره که با یک جمله یا حتی یک کلمه ما ممکنه تصمیم مهمی بگیره ، سبب از هم پاشیده شدن یک زندگی 💣، از بین رفتن عشق یک زوج 💔، ساختن روزهای تلخ بچه های یک خانواده آسیب دیده 😭 نباشیم.ما نظری میدیم و رد میشیم و به زندگی خودمون میپردازیم یک انسان میمونه و تجزیه و تحلیل حرفهای ما....اشک ها ، شب بیداری ها و تصمیمات مهم.خداوندا مرا آن ده که آن به💫 

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

ن میدونم چی میگی نه… موندم چون دوسش دارم شاید هر کس جای من بود تحمل نمیکرد نمیدونم واقعا…الان ببین س ...

یکاری کن

باید ببینی از درد وحشتناک کمرش انقد اعصاب نداره یا به مشکلی خورده نمیتونه بیان کنه

فعلا صبر کن و قهر نکن چون اول و اخر خودتون باید دلتون به حال زندگیتون بسوزه

عب نداره دکتر نمیاد برو چندتا پماد خارجی محشررر بخر منم دیسک داشتم خیلی بیرون نزده بود ولی دردش خیلییی بده بدتر از هردردی ک کشیدم بود

بعد هروقت درد داره تو براش پماد بزن ،قبل بیرون اومدن از تخت با محبت،قبل خواب یا هرموقع کمردرده

بعد دو سه ماه ببین با تسکین دردش اخلاقش بهتر میشه؟ در این حین سعی کن با تحقیق و کارای جدید باحال هیجان رابطه تون برگردونی 

احتمال زیاد هیجان تو رابطه تون کم شده یا انقد مشغله دارین کمتر پیش هم بودین


خودم

میشه لطفا محبت کنی سر حوصله بودنی تاپیک مفید بزنی از طرز فکر اقتصادیتو روند کاریت بگی و انگیزه بدی ب خانم ها

باور کن حالمون ازینجا دیگ بهم میخوره از بس همش تاپیک خیانت و طلاق و دعوا و فامیل شوهر خ.وندیم. 

زمان موسی خشک‌سالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف می‌شویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا این‌که یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می‌نمایم؛ تا پایین‌رفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچ‌وقت نا امید نشو،لحظه‌ی آخر، شاید نتیجه عوض شود          «توکل‌ات به خدا»
یکاری کنباید ببینی از درد وحشتناک کمرش انقد اعصاب نداره یا به مشکلی خورده نمیتونه بیان کنهفعلا صبر ک ...

همسر منم کمر درد داشت پنج تا پنج تا امپول میزد من فقط مراعاتشو میکردم بهش کاری نگم بکنه مثل جابه جایی دکور و سرپا ایستادنا ولی هیچ وقت ندیدم بی احترامی و ترک خونه و این مساعل باید ادب بشه

یاد بگیر درست رفتار کنه یا تشریفظو ببره برا همیشه بیرون

زمان موسی خشک‌سالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف می‌شویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا این‌که یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می‌نمایم؛ تا پایین‌رفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچ‌وقت نا امید نشو،لحظه‌ی آخر، شاید نتیجه عوض شود          «توکل‌ات به خدا»
دقیقا چون دلایل خوبی ندارم دستم ب جایی بند نیست… مثلا وقتی دستش روم بلند شده بود ک کارم ب بیمارستان ...

دختر خوب واسه زندگی خودت مگه قرار برای کسی دلیل داشته باشی 

یا باهاش حرف بزن درست رفتار کنه نکرد برو قهر و کلا محلش نزار خسته بشه

یا دوست ندار قبول کنه توافقی جدا بشین

ازین بلاتکلیفی خارج شو

زمان موسی خشک‌سالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف می‌شویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا این‌که یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می‌نمایم؛ تا پایین‌رفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچ‌وقت نا امید نشو،لحظه‌ی آخر، شاید نتیجه عوض شود          «توکل‌ات به خدا»
همسر منم کمر درد داشت پنج تا پنج تا امپول میزد من فقط مراعاتشو میکردم بهش کاری نگم بکنه مثل جابه جای ...

خب شرایط خانواده ها فرق داشته

نمیدونیم هرمردی تو چه شرایطی بزرگ شده

این واکنش عادیشه یا روش فشاره یا چی خیلی قبول دارم هیچکس حق بی حرمتی به همسرش نداره ولی بعضی مردا بی صبرن و دمدمی مزاج و زودجوش هستن متاسفانه 

و اینکه خودت کلاهتو قاضی کن ببین اخلاقت چجوریه ک تا حد بیمارستان رفتن کتک میخوری یا ترک میکنه میزار میره

اگر مشکل از خودته ب طلاق واقعا فکر نکن چون با هرکس باشی همینه وضعیتت

نه واقعا اون مقصر دلتو رها کن و ب خودت بیا ادبش کن یا بندازش بیرون از زندگیت

زمان موسی خشک‌سالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف می‌شویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا این‌که یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می‌نمایم؛ تا پایین‌رفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچ‌وقت نا امید نشو،لحظه‌ی آخر، شاید نتیجه عوض شود          «توکل‌ات به خدا»
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792