به خونوادت بگو وقتی بهش گفت گفتش که اول مخالفت کرد
بعدش قبول کرد خونوادش اول گفتن که نه شما شهر ما برای تحقیقات الان نیاید
الان نیستش به این چیزا رو نمی خواد و ما رو همه اینجا میشناسند
اینطوری اونطوری بعدش من پدرم با مادر این دختر حرف زد که شما رسم و رسومتون چیه و چه قواعد و قانونهایی دارید خونواده این دختر برگشتن گفتن که
ما مراسمات ازدواجمون زیر ۴ ۵۰۰۰ جمعیت نداره
از طرف دیگه برای بحث مهریه چون شما قوم غریبه هستین ما نمیتونیم اعتماد کنیم باید طوری باشه که ما پشتوانه دخترمون باشه حداقل ۸۰۰ ۹۰۰ تا به قول گفتنی سکه میخوایم
من گفته بود که من بهتون یه واحد آپارتمان میدهم تا هر موقع که میخواید توی اون زندگی کنید زندگیتونو داشته باشید و مشکلی با همدیگه نداشته باشید تو همون خونه زندگی کنید خانواده این دختر گفتن که نه آپارتمان باید به اسم دختر ما باشه آپارتمانی باید به اسم بچه ما باشه که ما خیالمون انقدر از این قضیه راحت باشه