2777
2789

اوایل بارداری عاشق آبغوره بودم چون حالت تهوعمو. کم می کرد. 

دیگه تا اخراش ویار خاصی نداشتم فقط یه بار وسط زمستون هندونه دلم خواست( حرف نه ساله پیشه) شوهرم یه جایی ختو. کرج داشت رفت گرفت. یه پیتزا هم از یه پیتزا فروشی خاص دلم خواست که خییلی دور بود فرصت نشد بریم. 

یه اتفاق جالبم اینکه من سر بارداریم دو بار قران رو. ختم کردم الان پسر کلاس سومم عاشق قرآن خوندنه! 

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

فک کنم عجیب ترین ها واسه من بوده ،توی آشپزخونه دراز می‌کشیدم سرمو میچسبوندم به پایه های ٱپن که از جنس گچ بود و می‌خوردم ،آخر سر که بچم به دنیا اومد یه وجب از پایه اپن و خورده بودم ،تنها جایی که حالم خوب بود حالت تهوع نداشتم سرویس توالت بود ،میرفتم اونجا ساعت ها مینشستم، وقتی خیلی حالم بد میشد تینر میریختم کف حمام و توی حمام دراز می‌کشیدم و بو می‌کشیدم تا عمق وجودم ،فقط هم نون لواش می‌خوردم بعدش نون لواش خیس خورده چند برابر شده بود حجمش تو معده ام بالا میاوردم ،

از یه مدل کاسه آبگوشت خوری هم بدم میومد هنوزم میبینمش می‌خوام بالا بیارم پنج سال از بارداری ام گذشته

نصف زندگیم صرف این شد به آدمهای مهم زندگیم بفهمونم باباااااا من دشمنت نیستم با من نجنگ ..... دلم میخواد سی کیلو کم کنم واسم صلوات بفرستید تا بتونم ......هرکس امضامو بخونه صلوات نفرسته تا فردا یک کیلو چربی اضافه می‌کنه از من به شما نصیحت 😁😁😁😁

بچه اول خونه مادر شوهرم بودم، اگر ی چیزی هوس میکردم متلک بارون میشدم، اصلا اسم چیز خاصی نمیاوردم، همین چیزای معمولیم، میخواستم بخورم متلک میگفت با این تاپیک خاطرات بدم زنده شد

چقدر زود دیر شد، حیف💔

خودم سر بچه اولم از خونه خودم بدم میومد واز بوی برنج در حال پخت بعدش هوس شیر گاو تازه زاییده کردم .سر بچه دومم از  بوی صابون وشامپو بیزار بودم وچون همسرم هر روز میرفت حمام دیگه به اونم ویار داشتم میگفتم نیا نزدیکم و هوس دنبه گوسفند کرده بودم.

لطفا برای آمرزش روح مامانم یه صلوات بفرستید.ممنون میشم

مُهر نماز ی نفر بود می خورد یا گچ دیوارها مامان خودم میگفت نوشابه یخ زده شب می‌ذاشته بالای سرش تا صبح تموم میکرده

مامان شدن یعنی حالا دیگه تنها نیستی💕 و یه همدم کوچولو داری که کافیه دستتو بذاری رو دلت♥️ و کلی باهاش حرف بزنی و آروم آروم به آرامش برسی.🤩 مامان شدن یعنی نه ماه نچشیدن یک خواب آسان🤰، یعنی نصف شب بلند شدن که مبادا بد خوابیده باشی و نی نی ات🍼 یه وقت ناراحت باشه..عشق مامان خوش اومدی تو دلی مامانی دختر گلم❤️❤خدایا این لحظه های ناب رو نصیب همه اونایی که منتظرن بکن دامنشون رو سبز کن🤲☺️

من بارداربودم نمی تونستم تاهفت ماه چیزی بخورم به خاطره همین هرهفته یکی دوروز بستری بودم اونجا یه خانمی دیدم الکی خودشو زده بود به حال بدی مامان خودش بودنی حالش خوب بود شوهرش ومادرشوهرش بودنی حالش بد بود می گفت گوشت کنجشک ویار دارم شوهرش ومجبور می کرد بره کنجشک وبکشه بیاره این ملکه بخوره 

اگه چیزی ناخواسته ازطرف من اذیتتون کرد من معذرت می خوام

من توی بارداریم از یه نوع کیک خوشم میومد از این کیک یزدی بزرگهاولی پولمون نمیرسید بخرماونم دقیق تو ر ...

منم سر بچه اولم یه تایمیش یهو خیلی دستمون خالی شد من چند روز پشت هم هوس هندونه داشتم اما میدونستم اون چند روز همسرم خیلی خیلی دستش خالیه دیگه چیزی بهش نگفتم 

لطفا برای آمرزش روح مامانم یه صلوات بفرستید.ممنون میشم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792