فردا تولد شوهرمه
امروز عصر بچم کنوزاد ۳ماهه هس گذاشتم پیش مامانم
با مادرشوهرم رفتیم بازار
ی لباس برای شوهرم خریدیم ک برای تولدش بهش بدیم.
بعدش اومدم دیدم شوهرم رفته باغ با دوستاش
منم کلید نداشتم
با مامانم رفتیم شام بیرون وقتی رسیدیم تو غذاخوری
بعد شوهرم زنگم زد گفت من پشت درم
گفتم چ زود برگشتی من ک کلید ندارم
گفت کلید گذاشتم تو ماشین مامانت ب مامانتم گفتم بهت بگه
مامانمم گفت من متوجه نشدم اصلا
گفتم خب برمیگردم میام برو خونه مامانت تا بیام
خلاصه من تا شام خوردم و برگشتم
یکساعت شد
شوهرمم دم در تو ماشینش نشسته بود دوسه بار ب من زنگ زد
گفت ک خستمه دم درم
گفتم تو راهم دارم میام
وقتی رسیدم باهام دعوا کرد گفت بچه ب این کوچیکی گذاشتی ول کردی از عصر رفتی... و این حرفا
نمیتونسم بگم بخاطر تولدت از عصر زدم بیرون😮💨🥹
هر چی گفتم نمیدونسم کلید گذاشتی نمیفهمید