محله رو عوض کرد بهش گفتم اسباب کشی سخته ، شوهرشم کاملا بی مسئولیته ، برگشت بهم گفت بتو مربوط نیست ، حیوون وحشی ، امروز آخرین روزی بود که فرصت داشتن خونه رو خالی کنند مامانم زنگ زد گفت شوهرتو بفرست کمک آبرومون میره ، دو تا خواهریم و کمک دیگه ای نداریم ، خودم نرفتم شوهرم رفت بنده خدا از صبح داشت وسیله جمع میکرد ، وسایل رو جمع کردن بردن ریختن خونه جدید ، مامانم بمن میگه برم فردا وسایلش رو بچینم شوهرش کمکش نمیکنه. اینم بگم که شوهرش اون موقع که من گفتم اسباب کشی سخته به خواهرم گفته بود من دخالت نکنم ، خدا شاهده من فقط گفتم ادم خونه به دوش میشه ، خواهرم بنیه ضعیفی داره ولی بخاطر توهین هایی که بمن کردن نمیخوام برم کمکشون