قربان هی دور طلا میچرخید طلا عاشقش شد خواهر طلا به قربان گفت خواهرم عاشقت شده باید باهاش ازدواج کنی قربان گفت زن دارم نمیشه گفت خب طلاقش بده بیخود کردی زن داری اگه دل خواهرمو بشکونی فلان فلانت میکنم و... قربان هم به خاطر پول باهاش ازدواج کرد اما سوجان رو دوس داره
سهراب سوجان رو میخواد اما فعلا چیزی نگفته