ببین بذار رک بهت بگم خیلی دوست داری خودتو عقل کل و بزرگ وفهمیده نشون بدی شاید هم باشی دوست داری شوهرتو تغییر بدی اینجور که تو میخای باشه اون اینجور بزرگ شده اگه میخای تغییرش بدی حداقل پله پله جلو میرفتی زمان میذاشتی برای هرخصلتش توهمه رو میخاستی یجا درست کنی که نشده و نا امید شدی باید سیاست هم توی راه داشته باشی که نداشتی و رک حرفتو به شوهرت میزدی دوران عقد دوران خوشی بوده و دوران شناخت تو بهش میگفتی درست کن این اخلاقت اما اون همینجور بوده پنهانکاری و دروغ گفتن خصلتی بوده که داشته از قبل او بوده داشته نشات گرفته از رفتار یکی از والدینش بوده باید با زمان و باسیاست درست میکردی
اخه این پسره، دوس پسره دوستم بود. قرار بود باهم ازدواج کنن ولی پسره عوضی غیب شد و بعدش مشخص شد بااین دختره ازدواج کرده. شش ماه بعده ازدواج زنگ زده بود به دوستم ک بیا باهم باشیم.
دلم خیلی برا دوستم میسوزه. دلش میخواد یه جوری به گوش زنه برسونه ک بفهمه ولی هیچ شماره ایی هیچ نداره ک بهش بفهمونه
برای من نزدیک دوساعت زجه زدددد هنوز یادمه ....
ولی نموند ...
تو دادگاه قسم میخورد عاشقمه ولی یه بار رحم نکرد بهم یه بار زنگ نزد بگه برگردیم بسازیم
پس چه ارزشی داشت اون گریه
ولی دوستم مامانو باباش شوهرشو انداختن بیرون و.... بازم مرده با پدرو مادرش اومد و برا زندگیش جنگید
نظر نپرسیدم که درد ودل کردم ...
وگرنه هیچ کدوم از شما نمیدونید من چقدر تلاش کردم
تا الان خیلی بهش فرصت دادم طوری که خودم دلم می‌سوخت هی با خودم میگفتم خب لعنتی استفاده کن از فرصت دیگه ولی جنم نداشت
زبون چیز قشنگیه ولی برای مرد غیرت مهمه عرضه مهمه
خوب درسته
منم دیدم عشق به کار من نمیاد وقتی توانایی حفظ زندگیشو نداشته باشه اول و اخر مجبور میشم جدا بشم
چون دیدم عموهاش هم با بچه جدا شدن اونا هم خیلی احترام خانوماشونو داشتن اما چون جنم نداشتن اخر زندگیشون با بچه به جدایی کشید
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز