خانما خونه مادربزرگم با خونه مادربزرگ همسرم همسایه هستن
کلا شهر کوچیکیه واسه همین لطفا باورم کنین دوستم میگه در تعجبم چطور مثل فیلما شده
چندین سال پیش این دایی همسرم خواستگار مادرم بوده که وقتی فهمیدن پدرم عاشق مادرم پا پس کشیدن بنابه دلایلی حالا با جزئیات نمیگم شناخته نشم خلاصه منم از بچگی مادرم این موضوع رو بهم گفته بود کلا همه چیز رو بهم میگیم منم چون همیشه خونه مادربزرگم بودم همسرم منو از بچگی دید و عاشقم شد
حالا حس یه زن هیچوقت دروغ نمیگه از نگاه های دایی همسرم حس بدی میگیرم کلا برم خونه مادرشوهرم اونجا باشن تا وقتی که شوهرم باید مدام بهم زل میزنه یا لبخند میزنه کسی هم چیزی بهش نمیگه همینکه شوهرم میاد رفتارش عوض میشه منم ابدا رو نمیدم خب اگه این آقا چیری توی فکرش نیست چرا دو رفتار متفاوت داره؟