من مشغول پذیرایی بودم اصلا نفهمیدم اینم یواشکی برد شلوارشو عوض کرد و هیچی نگفت.فرداش دیدم بوی بد میده فهمیدم جیش کرده چون تنها بچه تو جمع بود که پوشک هم نبود و همش همون قسمت فرش بازی میکرد.خلاصه فرش رو شستم .ولی داشتم میسوختم که به من نگفت فلانی بچم جیش کرده زود فرشو جمع کن بقیه جاها نجس نشه.من با این شکم حامله انکار تمیزی عید کردم حتی پتو ها هم شستم.خلاصه خونه مادرشوعرم بهش گفتم و گفت نههههههه پسر من خیلی وقته جیش نمیکنه و اصلاااااااااا😐😐منم گفتم باشه تو راست میگی.چند شب پیش رفتیم خونشون ی دفعه پسرش گفت اع اع .هم جیش کرد رو فرش هم پی پی.منم اینطور بودم 😏😏