اصلا با اون بنده خدا کاری ندارم اینقدر بذ ذات نیستم بد کسی رو بخوام امسال ۳۰۰ میلیون هزینه مدرسه و ازمون کرده حقشه قبول بشه خیلی هم دوستش دارم اما شما خانواده های سمی ایرانی رو میشناسید. من رشتم انسانیه. میخوام برم مدیریت مالی. دیگه خودمونیم رشته انسانی اونم مدیریت در مقابل پزشکی هیچی نیست. بعد بابای من همیشه از بچگی به ما عذاب وجدان میده که اره من از زندگی شانس ندارم از بچه شانس ندارم بچه های مردم و مقایسه وسرکوفت و... . سر همین میدونم دیگه ولم نمیکنه. هنوز خیلی مونده تا شهریور سال دیگه که نتایج میاد. ولی همیشه به این فکر میکنم اگه خبر قبولی دختر عموم من خودمو درجا بکشم که از بابام حرف نشنوم🤦کاش خانواده اینطوری نبودن..
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
میدونم خیلی سخته ولی باید تمام تلاشت رو انجام بدی تا قوی تر بشی. تا کمتر تحت تأثیر حرفهاشون قرار بگی ...
من برام مهم نیست هرچی دوست داره بهم بگه تحت تأثیر قرار نمیگیرم ولی عذاب وجدان زیاد میگیرم چون شرمنده میشم انگار وقتی میبینم بابام ناراحته احساس میکنم بچه خوبی نیستم مخصوصا اینکه ما تو اون خانواده از نظر مالی از همشون ضعیف تریم مطمئنم اگه قبول بشه بابام اولین حرفی که میزنه اینکه که من ضعیف بودم بچه هامم ضعیف موندن..
والا پزشکی اش دهن سوزی نیس اکثر پزشکا از شغلشون ناراضین و مهاجرت میکنن
بابام که اینو نمیفهمه. بابای من شده یکی رو با من مقایسه کرده گفته موفقه که من دختره رو تو اینستا تو بغل این اون میبینم. دیگه فکر کن طرف پزشک بشه و سرکوفت نزنه