چیکار کنم از فکر ازدواج بیام بیرون ، شرایط زندگی سختی دارم پدر مادرم میگن نه درس نه کار نه بیرون رفتن فقط بشین تو خونه شوهر کردی برو هر غلطی خواستی بکن هر روشی که بگید دعوا گریه با آرامش حرف زدم نشد دیگه حالا موضوع این نیس پست بعدی میگم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چقد حرفات حرف دلم بود ، حرف کسی رو قبول ندارن بنظرتون تو خونه چیکار کنم فکر ازدواج نیفتم بنظرم هر چی ...
دورت بگردم منم مثل خودتم آخه درکت میکنم
خودت سرگرم کن ب اونا ک ازدواج کردن و بعدش از زندگی از شوهرشون راضی نبودن فکر کن حالا ازدواج از سر اجبار ناچاری باشه بدون فکر فقط برای راحتی از گیر پدر مادر
ببین میتونی با ی مشاور آنلاین صحبت کنی راهنمایی کنه؟