تاپیک قبلیم هست بعد تقریبا یه هفته که خونمون بود با به داستانی و هزار اخم و تخم و انگار بیرونش کردیم بردیمش خونه اش حالا امروز باز میخواسته با شوهرم بیاد یعنی۳ ، ۴ روزم نیست خونشه یعنی چی پس دیگه نباید بریم سمتش یک ساعت بریم سری بهش بزنیم دنبالمون میاد یه هفته می مونه شوهرم گفت واقعا خودمن تعجب کردم گفتم کار دارم خونه ی هیچ کس دیگه هم نمیره به هیچ عنوان
منم تازه عروس بودم همش خونه ما بودن بچه دار که شدم کمتر میان
چند سالشه؟
تنهاعه؟
دیر به دیر برید شاید چون شما بیشتر از بقیه بهش سرمی نید فکر میکنه بیشتر هواشو دارید و باید پیشتون باشه
چی میتونیم بگیم اخه خونه پسرشه توهم چیزی ب شوهرت نگو بد میشی پیشش
عین مادرشوهر خواهر من😂 تا یه مدت وقتی برمیگشتن میگفتن مثلا قرار بریم خونه فلانی یا مهمون داریم که اون نیاد
چه جالب🤣این مادرشوهرا خدای مظلوم نمایی اند
خیلی رو مخه
آدم بد یا سلیطه ایی نیستم ولی الان شوهرم خابه بیداز بشه میدونم چجوری بد مامانشو بگم
امروز با جاریام رفته براش خرید کنن منو هم نبردن درحالی ک این وسط پول شوهر من هم هست یعنی همه پسراش پول دادن اما زنای اونارو برد منو نبرد دلم خیلیییی پره خیلییییی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز