بچه مچه نیاد تو تاپیک
جدی بگین
من احمق بودم و پسراییو که اهل رابطه بودن حتی سطحی باهاشون کات میکردم.حتی با بوسه از لب هم مخالف بودم.با این که پسرای جذاب و مردونه و خوبی بودن.خب الان دخترایی که با این چیزا اوکی بودن اونا رو دارن و من یه شوهر لاغر و مثبت گیرم اومده که اصلا باهاش زندگی هیجان نداره.هرکارم کنه شیطون بودن تو ذاتش نیست.
شوهرمم باهام دوست بود،ولی دوستیمون از این حد و حدود دارا بود و زودی خواستگاری کرد.
نگین پسری که رابطه داره باهات نمیگیرتت،چون میدونم گرفتن.خیلیم اهل عشق و حالن با زناشون.
خیلی ناراحتم که شانسمو امتحان نکردم و مثل اسکولا بودم.خیلی بدبختم.دارم با یه اسکلت زندگی میکنم.