دیروز من خونه تنها بودم و داداشم مدرسه و مامان بابام سرکار
اومدم تشک اینارو جمع کنم صدا نایلون از زیر تخت شنیدم انگار ک مثلا نایلون دستت گرفته باشی و مچالش کنی ۴ ثانیه همینطوری صدا اومد دیگه داشتم سکته میکردم بار اول نبود خیلی اتفاق افتاده از این چیزا دیگه داشتم سکته میکردم دیشب هم دو سه بار ظرف و قابلمه افتاد یه بار ساعتای ۹ شب یه بار ۲ شب ک بیدار بودم
خیلی ترسیدم ولی
۶.۷ سالی میشه این اتفاقا میوفته برام برا اعضای خانوادم هم اتفاق افتاده نگید الکیه یه چیزایی شده ک بگم باورتون میشه
اگه شما هم خاطره ای دارید تعریف کنید