بچه هشت ماهمو میزنم گاهی

من عاشقشم ....خرابکاری کردم اون موقع الان یاد هر خرابکاریم ک می‌افتم مث خاطره میگیم می‌خندیم ....حس چی مادره گاهی خسته میشه عصبی میشه خیلی تو شرایط سخت قرار میگیره  هیچ شغلی سخت تر از مادری نیست اون همه برام تلاش کرد برای دو بار ادب شدن ک نظرم تغییر نمیکنه اون زندگی منه

حیف اون بچه 

عزیزم منم بچه ۵ ماهه دارم و مثل تو افسرده بودم کتک که نه ولی منم گاها با نق زدناش کلافه میشدم و پشت سرش جوری که نبینه وسایل پرت میکردم یا میرفتم تو اتاق به سرم میزدم محکم یا خودزنی میکردم ولی باور کن بچم همشو میفهمید و میترسید با اینکه اصن جلو چشمش انجام نمیدادم تا اینکه مامانم گفت روزی یه ساعت بچتو بیار نگه دارم برو ورزش و من با ورزش انقد روحیه گرفتم که حد نداره هم هیکلم درست شده هم دوست پیدا کردم هم بیرون میرم هوای تازه میخوره به سرم دیروز یک ساعت کامل پسرم گریه میکرد ولی دیگه حمله ی عصبی بم دست نمیداد و فقط سعی میکردم ارومش کنم خیلی از خودم راضیم شماهم برو ورزش هم به هوایی سرت میخوره هم هیکلت خوب میشه هم با نشاط میشی تو فقط خسته ای و افسرده نیاز به یه تفریح داری، تازه همسرتم توجهت بهت بیشتر میشه چون هیکلت قشنگتر میشه خودتم خوش اخلاق تری