ببین عزیزم من تاپیکای دیگتم خوندم
کلا یمقدار طرز فکرت مشکل داره، ناراحت نشو دارم حقیقت رو بهت میگم اگرچه تلخ باشه... اینطور که من متوجه شدم قدرت تصمیم گیری و حل مسئله رو نداری ، راهکارای اشتباه به ذهنت میرسه، اخرشم کار خراب تر میشه... درحالیکه پیش خودت فکرمیکنی راهکارت درست بوده پس چرا اینجوری شد چه بد شانسی...!!
نه عزیزم ،یمقدار ساده ای... ساده فکرمیکنی ساده تصمیم میگیری، برا همین ضربه میخوری
و متاسفانه با خانواده ای وصلت گردی که برخلاف خودت ساده نیستن، فکرشون خوب کارمیکنه، حساب همه‌چیو کردن
درواقع شما هوش هیجانیت پایینه، ولی اونا هوش هیجانیشون بالاست (هوش عاطفی اجتماعی).
الانم حالا که تاپیک زدی پس به نظر بچه ها گوش بده، آدمی مثل تو باید همیشه تو کاراش با چندنفر بالاتر از خودش مشورت کنه، یا گوش بده به حرفاشون و عملی کن، یا اگر میخوای دراخر راهکار خودتو اجرا کنی پس دیگه تاپیک نزن وقت این بندگان خدارم نگیر
ببین تنها راهکاری که به ذهنم میرسه اینه بری سر کار (البته اگه نمیری)
دوتا مزیت داره یک اینکه از اونا دیگه نگهداری نمیکنی به هر صورت و بهونه خوبی داری
دو اینکه بعد هی تو گوشش بخون مسیر سخته مسیر دوره
خطرناکه بریم یجا نزدیک کار من خونه اجاره کنیم
