میشه بخونین چیزیی ک مینویسم
ما ۳ روزه کات کردیم امروز ک زنگ زدم بهش برای چیزیی
زد زیر گریه و داشت میگفت تلاشمو کردم ولی پدرم راضی به ازدواجمون نمیشه و بهم گفت واسه ی همین نباید باهم درارتباط باشیم ک بیشتر بهم وابسته نشیم
به هرکی میگم میگه دوست داشت نمیرفت حتی بااین شرایطم ازاونور گریه هاش