من پریشب برای نهار سیب زمینی و تخم مرغ گذاشته بودم تا کوکو سیب زمینی درست کنم ولی چون رفتم بیرون یچی خوردم اونا روکنار گذاشتم و اینم بگم اونا پخته شده بودن
امروز که از خواب بیدار شدم هوس سالاد ماکارانی کردم و رفتم اشپزخونه رو بگردم دیدم اون سیب زمینی تخم مرغا نیستن و رفتم جدیدشو بار بذارم
بابام از بیرون اومد خونه گفت نهار چی میخوری گفتم سالاد ماکارانی بعد من گفتم چی میخوری گفت غذای کاشونی که همون سیب زمینی و تخم مرغ و کره و ادویه است
بعد بدون اینکه داغ کنه رفت بیاره که بخوره منم گفتم به نظرم در حد پنج دقیقه بذار داغ شه بعد بخوری وگرنه یخ بخوری حالت بد میشه
رفت اونارو ریخت تو همون قابلمه ای که من تازه بار گذاشته بودم
یعنی بخدا من موندم که انقدر سختت بود یه قابلمه جدید بار میذاشت به من میگفتی برات اینکارو میکردم
که چرا باید سیب زمینی های پخته رو قاطی سیب زمینی خامی کنه که حداقل یک ساعت زمان میبره پخته شه
خسته شدم از دست این کاراشون ، همشونم حواسشون پرته و بد خلقی میکنن و بهم گیر میدن🥲