شوهرم میگه نمیتونم ببخشمت دلم ازت شکسته

مردا حتی مطمئنم باشن حق با زنشونه بروز نمیدن و سمت خانوادشونن

دوتا راه حل داری

اولی اینکه سر وقت بشینی باهاش حرف بزنی، بگیتو دوبار دلت شکسته، من بارها.

شمام دلخوری هاتو بگی.

بگو حالا کفه من سنگینتر یا تو؟ 

دوم. به روی خودت نیار و اگر اون صحبتشو کرد بگو راجع به داداشم متظوری نداشتم و در مورد مادرت، من در حدی که احترام ببینم احترام میزارم. اگرم صحبت نکردچیزی نگی شمام.

خوبه پس . درسته که رفتار بدی داشتی و اون لحظه توی جمع بی احترامی کردی ولی حداقلش اینه که نتیجه خوبی برات داشته.

درمورد همسرت هم توصیه من اینه که باهاش صحبت کن. همیشه یاد بگیر همه مشکلات با صحبت کردن حل میشه چه با همسرت چه با بچه هات. یه جوری سر صحبت باز کن با آرامش کامل همه چیزو بهش بگو

بله برادر خودمم همینطوره،باید میگفتم زنایی که سیاست ندارن شوهراشون پشتشون نیستن

اگه خواستی ویس بفرستی یه کم وسطش گریه کن ولی جوری که نمیخوای اون بفهمه گریه کردی یعتی یه بغض کوچیک که صداتم تغییر کنه اما مثلا داری خودتو نگه میداری،این خیلی جوابه،اگه خواستی رو در رو هم بگی همینکارو کن

ببین عزیزمن درکت می کنم ازمن میپرسیدن عروسیت کی هس مادرشوهرم میگفت هروقت دخترهام بگن قبل اینکه من حرف بزنم.اخرشم خواهرشوهرم گفت بیا خونه ی من کارهای من بکن یه مدت چون میگن عروس کلفت ونوکرهس نزاشتن من حتی یه. ماه عسل برم.حتی شوهرم یه عکس واسه من نگرفت ابروم رفت همه چی به دلم موند خیلی اذیتم کردن خیلی،اما یه کارکن زیاد جلوشوهرت بدی خانواده اش نگو ایندفعه دلیل هات بگو اماهمیشه جلوی شوهرت ومردم احترام بزار.پنهانی هرچی گفتن جواب بده کم نزار.وقتی جلوشوهرت بهشون احترام بزاری بعدا اونها هرچقدربخان که بدیت روبگن یادخالت کنند شوهرت کم کم اجازه نمیده.این یه سیاست هس.وبعضی وقتها غیرمستقیم بدیشون بگو مثلامن میرفتم عروسی میومدم میگفتم فلانی چه خانوادا شوهرخوبی داشت شوهرم کم کم فهمیدخانواده اش بدهستن. 

بله ولی اونجا جاش نبود میبینی که روی زندگی خودت داره تاثیر میذاره