و الان بیمار باشه و یه شرایط خیلی سختی داشته باشه میارید خونه خودتون ؟میترسم بیارم بدتر داستان بشه اگر طولانی بشه توی زندگی خودمون تاثیری نداره خیلی نگرانم از هر دو جهت نگرانم هم برای اون هم زندگی خودم به نظرتون چه کاری عاقلانه است؟ همش توی فکرشم دوست دارم همه کار براش بکنم
اگه نمیتونی بری پیشش خب بیارش ولی سعی کن از بقیه اعضای خانوادت غافل نشی
به نظرت شوهرم سختش نمیشه؟ شرایط این آدم الان خیییییلی سخته فکر کن تمام مالش از دست داد بعد سکته مغزی کرد الان میتونه حرف بزنه و راه بره ولی معلوم نیست کی زندگیش سرپا بشه از طرفی هم من رو خیلی دوست داره هر روز بهم زنگ میزنه شوهرم میگه برو بیارش اینجا ولی میترسم زمان بخوره خسته بشن
عزیزم الویت زندگیته سعیتو بکن ببین شوهرت تا چه حد راضیه
ترسم از همین شوهرم دوسم داره الانم میگه هر تصمیمی بگیری من پشتت هستم ولی میترسم ته دلش راضی نباشه یا طولانی بشه خسته بشه مدیونش میشم اونم یه جوون که داره برای این زندگی خودش رو به آب آتیش میزنه نمیخواهم حقی ازش ضایع بشه از طرفی اونم شرایطش خیییییلی بده تمام مالش از دست داد بعد سکته مغزی کرد خیلیی هم من رو دوست داره انگار چشمش به من😭
من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم میرفتم که بی نتیجه بود.😔 الان 19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘
اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره
اهاناره امکانش هستمخصوصاً اگر بچه شیطون داریادم دلش میمونه ،من جاش شما نیستم و شرایططونو خبر ندارمفق ...
تمام مالش از دست داد بعدش سکته مغزی کرد فعلا صفره تا حالا یه زمینی داره براش بفروشن زمان میبره یه پولی دستش بیاد بعد اصلا با این شرایط دیگه کار نمیتونه بکنه که😭
خوب چه نسبتی باهاتون داره؟ باید ببینید نظر همسرتون پیرامون اون اقا و شرایط موندن ایشون چطوریه
داییم هستش شوهرم میگه بیارش ولی میترسم بعدا خسته بشه خیلیی نگرانم اصلا نمیدونم باید چیکار کنم این وسط مامانم خیلی کارها میتونه بکنه ولی مغزش تعطیله خیلی بی فکر و خودخواهه
مامانم به راحتی میتونه نگه داره منتها اصلا توی شرایط سخت قدرت تصمیم گیری نداره به خدا هر وقت یه سختی پیش اومد یه شری به پا شد یکی اول باید بیاد مامان من رو نگه داره 😩..الان خونه یه دایی دیگمه من خیلی نگرانشم تا کی اونجا بمونه خداییش زن اون هم خیلی خانمی کرد این مدت