دم اذان صبح بود از خواب پاشدم داشتن اذان میدادن.
خواب دیدم تبدیل ب جن شدم . خودم و بچم جفتمون تبدیل ب جن شدیم.
یه سریا اومدن بودن تو خونه ما .منم هی میرفتم میگفتم ازین خونه برین این خونه مال ماست
و یهو یکسری مجسمه های کوچیک گلی دیدم ک شکل شیطان بودن و حرف میزدن و میخواستن خونه ما رو بگیرن و من فرار کردم