2777
2789

اول خودم میگم

یادمه شب ها پیش مامان و بابام میخوابیدم بنده خداها تایکم میومدن باهام حرف بزننن من داد میزدم بخوابین دیگه چقدر حرف میزنین اهه😂😂😂

یبار هم داییم با زنش اومده بود خونمون نهار تازه عقد کرده بودن اوناها رو مبل نشسته بودن مامانم هم تو اشپزخونه داشت غذا درست میکرد منم رفتم لباس زیر مامانم رو از اتاق اوردم انداختم وسط حال داییم رو میدیدی چاقو میزدی خونش درنمیومد😂😂

نَبود وُ نیستُ و نَخواهَد بود عَزیزتَر اَز تو بَرایِ مَن جانِ مَن:)A🫀✨️️ 

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

۴_۵ سالم بود خواهرم مدرسه بود رفتم بدون اجازه با شیشه عطرش بازی کردم و خرابش کردم 

مثلا خواستم طبیعی کنم کار من نبوده😂

گذاشتمش زیر میز عسلی پذیرایی و خودمم خوابیدم کنارش که من بی خبرم چی شده😂😂😂

من خدا را آنجایی دیدم که برنامه های مرا بهم میزد تا قشنگ ترش کند🌿

خودم یادم نیس آما خواهر کوچیکم چند سال پیش عید بود مهمون داشتیم پسرعممه ام بود رفته بود نوار به داش ت ی و ش ورت اون یکی خواهرمو می‌انداخت کله پسر عمم ام هرجا قایم میکردم بازم پیدا میکرد میآورد وورجک

مامانم میرفت سرکار ما با لوازم ارایشش نقاشی میکردیم تو کتابای بابام ،حموم دریچه می بستیم اب باز میکردیم به امید پر شدن که شنا کنیم🤭تخمه بو داده میکاشتم اب میدادم چندین ماه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

راه رفتن کودک

parva03 | 9 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز