ماه ۴ هستم و بچم دختره
شوهرم یکماه زندانه و نزدیک یکسال زندانی داره ۲۲ سالمه...
بارداری ناخواسته بود و جلوگیری داشتیم ...همسرم بخاطره مشروب خوردن و تولید مشروب زندانه
شوهرم اعتیاد به الکل داشت هربار گفتم نکن نخور گوش نداد تا با ۳۶ لیتر مشروب دستگیرش کردن درست موقعی که من تو سختی های زندگیم..خانوادم بخاطره مخالفت ازدواجم بامن قطع ارتباط هستن الان یکماه شبها تنهام مادر و خواهر همسرم به شدت آدمهای پر حاشیه و پر داستانی هستن حتی موقعی که یکماهه باردار بودم مادرشوهرم میخاست منو بزنه نزدیک دوساله ازدواج کردم و عین این دوسال با تهمت های ناروا خانواده همسرم که میگفتن من یه دختر دوزاری هستم جنگیدم با عرق خوری همسرم دیشب به خواهر همسرم پیام دادم ایشالا خدا حکمت میکنه تو و مادرتو ایشالا خدا جواب کارتون بده و ...دیگ آشوب ب پا کردن و برادر همسرم فرستادن سر من من از شدت استرس دیشب دچار خونریزی شدم و