2777
2789

سر فرق گذاشتن بین عروسا و مهریه و خونه زدن برا اون عروس قهرم دوساله نرفتم کلی حرف بینمون زده شد و اینکه آخر حلش نکردن بچه دومم دنیا اومده و اومدن دیدن و البته پول کمی گذاشتن و گفتن فردا بیاین خونه ما نذری میپزیم شوهرم میگه بریم من میگم نه تو برو خسته شدم اصلا نمیتونم ببخشمشون

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

برو عزیزم بحث و کشش ندی بهتره نهایت جو سنگین بود صحبتی نکن مثل مهمون باش

از وقتي "فردارا ياد گرفتيم همه چيز را گذاشتيم براي فردا.از داشته هاي امروز لذت نبرديمو گذاشتيم براي روز مبادا.شايد بايد اينگونه "فردا" را معني كنيم فردا روزيست كه داشته هاي امروزت را نداری.پس امروز را زندگی کن، فردا حقيقت ندارد...
اخه خیلی نامردی کردن خیلی کادوشون هم برا بچه یک و نیم پول بود

تا اخر عمر نمیشه کشش داد که برو شوهرت بین خانوادش هر جور بهت ارزش بده اونا هم اونجا میپذیرن ...ولی منبعد از چی ناراحت شدی تو دل خودت نگه ندار خودت یا شوهرت بهشون اعتراض کنین حرف دلتونو بزنین نذارین کدورت ها روی هم انباشته بشه

از وقتي "فردارا ياد گرفتيم همه چيز را گذاشتيم براي فردا.از داشته هاي امروز لذت نبرديمو گذاشتيم براي روز مبادا.شايد بايد اينگونه "فردا" را معني كنيم فردا روزيست كه داشته هاي امروزت را نداری.پس امروز را زندگی کن، فردا حقيقت ندارد...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز