مادر شوهرم طلامو میخواد

منم با نظر ایشون موافقم . مادرِ شوهرت هست ... بخدا اینقدر هم خطرناک نیست موضوع ک همه خطرناکش کردن ...وارد زندگی ک شدی میبینی ک این چیزای کوچیکن ک باعث خوشحالی های بزرگ میشن ...حیفه ک با فکرهای بد و کینه اوقات خودت و شوهرت و مادرشوهرت رو تلخ کنی ... 

گفتم که باید ببینی رفتارش با شما چطوریه؟!

منکه دادم پشیمونم.....تازه من وام ازدواجمو دادم پدر شوهرم...پدر شوهرم برد قسطای عقب افتاده ی بانکشوداد.......

من به همه میگم....برای خانواده ی شوهر هر کار کنی بی فایدس....من که کردم ولی پشیمونم.....خودم کردم که لعنت بر خودم باد......

بله دقیقا

و خیلی خوبه ک با این چیزای مادرشوهرشو بکشه سمت خورش

متاسفانه تازه عروسا فکر میکنن همیشه تو هر قضیه ای قراره شوهر پشتشون باشه ولی خیلی خوبه ک مادرشوهر طرف آدم باشه ی جاهایی ک شوهر مخالفه توئه خیلی راحت میتونی از مادرشوهر بخوای ک نظرشو عوض کنه 

برای من ک این قضیه چندبار پیش اومده ک با کمک مادرشوهرم تونستم کاری ک خودم میخواستم و شوهرم اجازه انجامشو نمیداد انجام بدم

ان شالله ک اسی خوش و خرم سالیان سالار کنار شوهر و سایه مادر شوهر هم رو سرشون ....ان شاالله وقتی رفتن سرزندگی بزرگترشو میخره شوهرش براش که این به چشم اسی نمیاد دیگه ...  بخدا آدمی ک بخواد اینقد واسه یه چیز کوچیک تنگ نظری کنه ...همیشه لَنگ همونی میمونه ک براش دل شکسته . 

همین دیگه!! واسه همینه بهت میگم از الان محکم جلوی این زن وایسا. البته نه با دعوا!! با سیاست

سالیان سال*

اصلا قبول نکن 

به قول بچه ها بگو ،دوست و اشناهام میدونن خودم خریدم

اگه بخای با فکر طلاق بری جلو و مرتب حرص بخوری ،زندگی ب کام خودت و شوهرت زهر میشه عزیزم .... تو با رفتارهای قشنگ و انسان دوستانه ت باعث میشی هیچ وقت این افکار سراغ شریک زندگیت نیاد ....ولی یه حرکت ناراحت کننده توی اون شب مهم تا همیشه طعم تلخش میمونه ...

منکه اینکارو کردم پشیمونم....بی عقلی کردم.....غلط کردم....

بخدا بعدها کسی یادش نمیاد.....من از سر دلسوزی و ابرو داری حتی وام ازدواجمو دادم پدرشوهرم.تا ببره قسطهایذعقب افتاده ی بانکشو بده...چون براش اخطار اومده بود.....وقتی یادم میاد میسوزم.....برای خانواده ی شوهر هر کار کنی بیفایدس.....یادشون نمیاد...فکر میکنن وظیفه ست