2777
2789
عنوان

مشکلم با مادرشوهرم

71 بازدید | 1 پست

سلام صبح بخیر. دوستان من حامله که بودم دانشگاه قبول شدم و رفتم ماه ۸ حاملگی ام در واقع ثبت نام کردم. الان پسرم ۶ سالشه. من خانواده خودم شهر دیگه ای هستن و اون زمان پدر خدابیامرزم درگیر بیماری بود و شیمی درمانی میشد. و بیش از ۶ ماه هم بهم مرخصی زایمان نمیدادن. خلاصه اتمام مرخصی رسید و من دنبال پرستار بودم واسه بچه بنده خدا مادرم حتی گفت من ۲ هفته ماه میام شهر شما کمک. ولی خانواده شوهرم دعوا راه انداختن و شوهرم رو پر کردن که حق ندارید بچه رو بدید به مادر زن و پرستار و....خلاصه بگذریم مادرشوهرم گفت خودم نوکرشم. خدا میدونه مادرشوهرم دو برابر پول پرستار گرفتن از ما به بهانه های مختلف اون چهار سال پول می‌گرفت. واسه تولد و عید و روز مادر میگفت سکه تمام بهم بدید🙃😗 منم نهایت احترام و تشکر رو ازش داشتم همیشه. الان که پسرم ۶ سالشه هر دفعه تنها پیداش میکنه میگه مادرت ولت کرد کوچولو بودی !!!! منم خوب توجیهش میکنم با پسرم حرف میزنم که منظور مادرجون این نبوده .ما هم بودیم دوست داشتیم.یه بارم به مادرشوهرم گفتم داد و بیداد و دعوا راه انداخت که نمک نشناس!!! خودشو میزد😐😐😐 شوهرمم از مامانش میترسه میگه وسواس نشو بذار هر چی میخواد بگه.بنظرتون چکار کنم. به بچه چی بگم.اعصابم خورده😭😭😭😭

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز