راستش من خیلی وقته نزدیک یساله با ینفر توی رابطم
قبلش هیچ آدمیو جدی نمیگرفتم چون بچه بودم ولی ایشون فوق العاده آدم خوبیه خیلییی خوش اخلاقه و بهم احترام میذاره هوامو داره خلاصه آدمیه که از نظر اخلاق و ادب بیسته
و یه شهر دیگس اما هر یه ماه یکبار میاد دیدنم
کامل میشناسمش با خانوادش هم به اصرار خودش حرف زدم
پدرش فوت کردن و خانواده پر جمعیتی هستن نسبت به ما اما نه اونقدر پر جمعیت
ایشون کارش آزاده حقوقش ثابت نیس شاید یه ماه ۱۰ تومن در بیاره شاید یه ماه ۲۵ تومن شایدم یه ماه ۵ تومن
از یه طرفیم فعلا چیزی نداره بجز ۱۰۰ تومنی ک جمع کرده چون قبل من میگه هدفی نداشته پول جمع نمیکرده
از یه طرفم از برادرش ۳۰۰ میلیون پول قرض کرده بوده و دوسال پیش کاری که راه انداخته بوده شکست میخوره و برادرش گفته خورد خورد بهم پس بده
از یه طرفم یه زمین ۵۰۰ میلیونی داره ک میخواد بفروشه برای ازدواج
خودم میخوام فرهنگیان قبول شم ک حقوقم اگرچه کم ولی ثابت باشه
میخواد وام ازدواج هم بگیریم ک بتونه توی شهرشون شروع کنه خونه بسازه
پدر من چند تا خونه داره میتونیم تا زمان تموم شده خونه اونجا بمونیم خودش میگه حتی اجاره کنیم خونه رو که شرمنده نباشه
یکمم فاصله طبقاتی داریم فاصله قومیم داریم
خلاصه سرتونو درد نیارم ایشون خیلی به من وابستس نمیدونم ازدواج باهاش کار درستیه یا نه