تاپیکی که کاربر افسانه زد بود چرا ترکید صفحه 2

13811381

عضویت: 1401/08/14

تعداد پست: 2972

آها مرسی

🤍🤍

باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا

1403/10/19

|

01:48

مدیر استارتر

عضویت: 1403/09/19

تعداد پست: 209

دعوا شد دعوای ناجور. فحش ناموسی میدادن

خیلییییی بد بود کن تا اومدم یکساعت متن بلند بالا نوشتم که زشته دعوا نکنید ترکید

1403/10/19

|

01:48

nila99

عضویت: 1399/03/25

تعداد پست: 2388

ارهحقیقتا برای هردوشون ناراحت شدم خیلی عصبانی بودن

من فحش ناموسی کم ندیدم اینجا

یکی اون میگه یکی این میگه بعد نی نی یار میاد و تموم

این دو تا نوبر بودن

فکر کن ۵ ۶ خط حرف زده بودن هر خط سه تا فحش آبداااار ناموسی داشت

1403/10/19

|

01:49

13811381

عضویت: 1401/08/14

تعداد پست: 2972

خیلییییی بد بود کن تا اومدم یکساعت متن بلند بالا نوشتم که زشته دعوا نکنید ترکید

وای چه ضدحال

باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا

1403/10/19

|

01:49

مدیر استارتر

عضویت: 1403/09/19

تعداد پست: 209

چرا من ندیدم اع

تا صفحه ی ۷ رفت ترکید ، انقد تا حالا دعوای شدید بین کاربران نشده بود

1403/10/19

|

01:49

13811381

عضویت: 1401/08/14

تعداد پست: 2972

من فحش ناموسی کم ندیدم اینجایکی اون میگه یکی این میگه بعد نی نی یار میاد و تموماین دو تا نوبر بودنفک ...

من یدونه اینحرفارو تو خونه بزنم به کویر تبعید میشم

باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا

1403/10/19

|

01:50

3 نفر لایک کرده اند ...

_t

عضویت: 1403/07/26

تعداد پست: 3640

تا صفحه ی ۷ رفت ترکید ، انقد تا حالا دعوای شدید بین کاربران نشده بود

اععوم

‏‏هر چقدرم بگم مهم نیست ، غمش تا ابد اینجا وَرِ دلمه .

1403/10/19

|

01:50

مدیر استارتر

عضویت: 1403/09/19

تعداد پست: 209

نمیدونم والا تگش کنیم بیاد تعریف کنه برامون

جریان رو گفتم مثه اینکه از قبل دعوا داشتن خیلی بد بود

1403/10/19

|

01:50

13811381

عضویت: 1401/08/14

تعداد پست: 2972

جریان رو گفتم مثه اینکه از قبل دعوا داشتن خیلی بد بود

اره خیلی شدید بود خدا رو شکر قفل شد وگرنه الان کتک کاریم میشد

باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا

1403/10/19

|

01:50

مدیر استارتر

عضویت: 1403/09/19

تعداد پست: 209

سر چی

انگار از قبل دعوا شده بود

1403/10/19

|

01:50

مدیر استارتر

عضویت: 1403/09/19

تعداد پست: 209

کلا من خیلی صبورم و ریلکس ولی انقد ناراحت شدم یه متن بلند بالا نوشتم تا اومدم بفرستم ترکید، دلم سوخت برای دست خودم که شکست یکساعت داشتم تایپ میکردم😁😁😁😁

1403/10/19

|

01:52

نفس۷۱۶۳آقامونم

عضویت: 1398/07/04

تعداد پست: 3544

نمیدونم والا تگش کنیم بیاد تعریف کنه برامون

با اون فحش ها یعنی هنوز هستن🤔

✒️

1403/10/19

|

01:54

13811381

عضویت: 1401/08/14

تعداد پست: 2972

با اون فحش ها یعنی هنوز هستن🤔

نمیدونم والا

باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا

1403/10/19

|

01:54

نفس۷۱۶۳آقامونم

عضویت: 1398/07/04

تعداد پست: 3544

من ای دی شو ندارم

فکر کنم بترکن خیلی بد صحبت میکردن

✒️

1403/10/19

|

01:55