من ی خاله دارم از ی نفر خوشش می اومد ولی ازدواج کرد به ی نفر دیگه خاله ام بعضی وقتا باهام درد و دل میکرد میگف حتی نمیتونم با شوهرم رابطه جنسی بر قرار کنم برام سخت بود بخاطر اینکه مادرشونو از دست دادن تو کوچیکی فک میکرد باباش هر کی براش انتخاب کنه آدم درستی انتخاب کرده ولی فهیمد چند روزه شوهرش دوست دختر داره بیچاره گریه میکرد کاری از دست منم بر نمی اومد انجام بدم ی دختر کلاس نهمی داره گفت اگر ب کسی بگم شخصیت دخترم میاد پایین تو فامیل بهش تیکه بندازن
بدون عشق زندگی کردن چقدر سخته
بعد جالب اینجاست شوهرش خاله ام میگفت ب دخترش چادر بپوش حتی ب منم گیر میده واقعا حالم ازش بهم میخوره