اینکه به دخترشون فحاشی میکنن و فحش های اینقدر بد مایه تعجب من شد
می‌دونی من مجرد بودم شاغل بودم دانشگاه دور درس خوندم ولی درکنار اینا محدودیتم داشتم مثلا تا ۲۵ سالگی که ازدواج کردم مامانم گوشیم میگشت یا اگه با دوستام میرفتم بیرون هزار بار زنگ میزدن به زور تا هفت غروب اجازه بیرون موندن داشتم خیلی مارو مامانم اجازه نمی‌داد الان شوهر کردم با شوهرم هفت سال دوست بودم دوسال اول که اومدیم خونمون شاغل بودم بخاطر شرایط قید کار زدم الان یه سال که سرکار نمیرم چون خونمون اطرافش بیابون همش تو خونم شوهرم دیگه اجازه کار کردن نمی‌ده هزار تا کار تو خونه خواستم انجام بدم نمی‌ذاره سه ماه تلویزیون سوخته میگه حالا درست میکنم با گوشی هرچی میخوای ببین بعد امشب میگم محمد من باید یه استقلالی داشته باشم هرکاری می‌خوام انجام بدم نمی‌ذاری اینجوری که نمیشه گیر داده که میری اینستا اینارو یاد میگیری نباید اجازه میدادم اینستا داشته باشی گفتم کتاب که برام نمی‌خری تلویزیون که درست نمیکنی این خونم که نت به سختی آنتن میده یه دفعه بگو تو زندانیه منی راحتم کن دیگه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
18 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز