[QUOTE=367460119]نه مامانش با دستگاه زندست درواقع یه مرده ای ک نفس میکشه[/QUOTE مامانش در حال مردنه چ حوصله ای داره برای رابطه
خوب تو که عروسی برات مهمه چرا رفتی سر زندگیت حداقل یه مشهدی کربلایی میرفتی یا یه جشن کوچیک تو خونه میگرفتی تا عقده نشه برات
خانوادت چرا قبول کردن با مانتو بری خونت؟چرا بی ارزشت کردن خب صبر میکردین الان مامانش خوب شد؟حتی اگر فوت هم میشد نهایت یسال بعدش عروسی میگرفتی
هموووون ماهم خواهرمو داشتن خر میکردن ک عروسی نگیر فلان خودم بزور بردمش لباس عروس کرایه کرد و جشن خودمونی گرفتیم شامم دادن یعنی چی ک نگیرن خواهرمو دعوا کردیم خودتو بی ارزش نکن باید با لباس عروس بری خونت ن مانتو ساده نباشید
من زن هستم ومشاورهم هستم
ازروی احساس صحبت نمی منم وواقع بین هستم
البته نمی خوام چیزی بگم ناراحت بشین اما صحبت ازروی احساسات که اگر به من این حرف رابزنند اونجا راترک می کنم اصلا درست نیست ان هم برای خانمی که شاید ازتک تک پستها برداشتی بکنه ورفتاری براساس اون نشون بده که زندگیش به خطر بیفته
بهتره واقع بین باشید این خانم شرایط راپذیرفته وتمام شده
خانم تنها وظیفه ای که بعد ازدواج دارد تمکین هست که یکیش مسائل جنسی هست
حالا خانم مشکل دارند بهتره باهمسرشون دنبال درمان باشند نه دنبال به هم ریختن زندگی و....
چون ایشان با کس دیگه هم باشه باید مشکلش حل بشه !
