ازکارای مادرشوهرم خسته شدم توروخدا بازنیاید داغ دلمو تازه نکنید
تو کارت شوهرم ی مقداربیشتر پول نبود چندماهه بخاطر خرج ماشین نتونستیم درستوحسابی خرید کنیم بعد مادرشوهرم بااینکه چندجا اجاره میگیرن خریدو فروش خونه میکنن همش میگن نداریم الان زنگ زد ب شوهرم مرغ بخربراما شوهرم میگ مرغ داریم ببرم بدم گفتم ماهودمون چندتا تیکه نداریم پدرومادرت یعنی درحد سدونه مرغ پول نداشتن
عصبی شد داد کشید مبلو پرت کرد گفت دستتومیشکونم 😭دارم دق میکنم ازشون بدم اومده
چقد حیونن اونا
عزیزم😢
فکر کنم لحنت بد بوده
من بعد از ۱۵ سال زندگی فهمیدم لحن چقدر تاثیر داره
خودت تو خونه بریز و بپاش کن و مهمونی بده
هرچی تو سفت بگیری خسیس بازی دربیاری و ندی کسی بیاد خونت بخوره مادره و شوهرت بدتر میکنن
من جات باشم هفته یبار مادرش و ابجیاشو میگم بیان مهمونی میریزم و میپاشم و..... ی هفته ام فک و فامیل خودم
تا بفهمه خرج زندگی یعنی چی شوهرت
دعوا کن قهر کن برو
با شرط و شروط کامل برگرد بگو نمیخوام ذره ای اینور اونور خرج بشه
هرچند حق داری ولی وقتی همسرت اینقدر بی منطقه و در هر صورت میبره پس اعصابتو خورد نکن هر چی دارین بده فردا صبح بگو برو مرغ بخر واسه ناهار لازمه
خدا مادر شوهرتو هدایت کنه
