خیلی بده اصلا خیلی من ی سری همینطوری نشسته بودم مامانم هی قر میزد میگف کار نمیکنی و فردا من مریض شم کی کار کنه بعد من فکر کردم مامانم مثلا خدایی نکرده بیوفته دستش بشکنه کارارو کی میکنه ب جون مامانم رفتم بیرون زنگ زدن بیا مامانت افتاده دستش شکسته ینی بدترین حس جهانه