2777
2789
عنوان

از عروسیم بیاین بگم بهتون

433 بازدید | 23 پست

دو ساله که عروسی کردم من روز قبل عروسی حنابندان گرفتم ولی مامانم برام لباس اجاره نکرد گفت من نمیکنم لباس خریدت رو بپوش (بامادرشوهرمم دعوا کرده بود)  جاریم هم درست یک سال قبل من حنا بندان گرفت ولی لباس حنا خرید نه از اون گرونا همون لباس مجلسی معمولی مامانش خرید ولی شام ندادند کرونا رو بهانه کردمنم روز حنباندانم شام دادیم به مهمونا و ارایشگاه خودم رفتم ولی لباس خریدم رو پوشیدم حالا تو این دو سال که هر کی حنابندان میگیره بعد من لباس اجاره میکنه و فیلمبردار میگیره مادر شوهرمن هعی تیکه میندازن فلانی فلان کرد شما نکردید چون که لباس خریدم رو پوشیدم حنابندان دیگه مجبور بودم پاتختی که فردای عروسیه از قبل که لباس مجلسی داشتم اونو بپوشم به خاطر همین خیلی بهم تو روم گفتن خب من چیکار میکردم مگه چی کم داشتم از بقیه که یدونه لباس برام زیادی باشه ؟؟؟هیچ وقت از هیچی شانس نباوردم همیشه خواستم بهترین باشم ولی بد ترین شدم و حرف شنیدم اینم بگم چون مادر شوهرم با مامانن دعوا کرده بودن حسابی و تا الانم حرف نمیزنن میخواد بیشتر حرص بده این بیشتر منم ازار میده روز حنابندانم هم هعی دعوا مینداختن میگفتن چرا داماد رد شام دعوت نکردن دیگه داماد از خودمون بود دیگه نبایذ دعوتش میکردیم




اینم بگم تو خرید عروسیم یدونه کرم پودر برداشتم ۲۵۰ گفتن گرونه از اون ۸۰ تومناییه مزخرف خریدم که انداختمش اشغال


حالا یدونه خرید درست حسابی برام نکردن 


فقط هم دلشون میخواست دعوا بندازن ما روز جهاز برون خونمونو چیدیم و لی دونه موند تابلو که همسرم گفت دریل میخواد که ندارم بعدا میارم میزنم ولی بابام چند روز بعدش اومد زد عوض دستت درد نکنه زنگ زده بود گفته بود به چه حقی تابلو رو زدی دیوار چرا زدین دیوار 



خب... الان زندگیت چطوره؟ شوهرت باهات خوبه؟ خانوادت خوبن؟ 

هدف امسالم. 100تا کتاب بخونم، اپیزودهای رخ و مورخ وشاهنامه و کلیله دمنه رو همش رو گوش کنم. لک های صورتم پاک کنم، دندونم رو ارتودنسی کنم. و روکش کنم. شیمکم رو آب کنم، شونه هام رو قوی کنم. 

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

بگو چه جالب ،اونهمه مادرم زحمت کشید و شام داد وپذیرایی کرد ،رو ندیدی ،ولی لباس که برام خریدید رو میگین ،بگو جاری یک دهم پول شام داد لباس ولی شام ندادن اینقدر اذیت نمیکنی ،بعد هم بگو شما که اینقدر مو از ماست میکشی خودتون چیکار کردید  گدا بازی ،اصلا کوتاه نیا ،جلوی همه بگو ،دیگه دهنش میبنده

خی مسلما مقصر مادرشوهرته

شما هم کم نیار بگو لباس ک هیچی شما ی پنکیک فیک واسه من گرفتین ی خرید درسا واسم نکردین.دست مامانم درد نکنه خودش رفت واسم خرید

پسر قشنگم از وقتی اومدی هر روز مامانی بهاره😍.مادر بودن حس عجیب و خاصیست. احساس میکنم قلبم جایی بیرون از سینه میتپد.                                 پسرم، مرد کوچکم، جهان برای من در تو خلاصه میشود💙💙💙   پسرم آرام دوستت خواهم داشت طوریکه هیچکس به جز خودت این حس مرا درک نخواهد کرد💙

مامانت همون بهتر که به اون خانواده بی فرهنگ رو نداد و لباس نخرید

خودت پول نداشتی بخری؟از شوهرت پول میگرفتی


امام علی (ع): در شگفتم از بخیل، بـــه ســــوی فـــقـــری مــیشــتــابــد كـــه از آن مــیگــریزد.و سرمایه ای را از دست میدهد كه برای آن تلاش میكند. در دنیـا چون تهیدسـتان زندگی می  كند، اما در آخـرت چون سرمایه داران محـاكمه میشود در شگفتم از متکبری كه دیـروز نطفه ای بی ارزش وفـردا مرداری گندیده خواهـد بـود و در شگفتم از آن كس كه آفرینش پدیده ها را مینگرد و در وجود خدا تردید دارد! و در شگفتم از آن كس كه مردگان را میبیند و مرگ را از یاد برده است، و در شگفتم از آن كس كه پیدایش دوباره را انكار میكند در حالی كه پیدایش آغازین را مینگرد، و در شگفتم از آن كس كه خانه نابود شدنی را آباد می ّ كند، اما جایگاه همیشگی را از یاد برده است.

این تو تاپیکو چند بار دیدم خیلی بده که انقدر درگیر این موضوعی یه بار برای همیشه جوابشو بده و تمومش کن. بگو ما هم شام دادیم فلانی نداد. بگو چند سال دیگه میخوای این لباسو بگی؟؟  منم برام خرید درست حسابی نکردین ولی یه بار به زبون نیاوردم. اصلا سر همین که خریدم تکمیل نبود به مامانم گفتم نیازی نیست لباس بگیریم قشنگ بتوپ بهش خودشو جمع کنه

وای من داغ دلم تازه شد ،کل هزینه عروسی افتاد پای من آخر هم دعوا راه انداختن ،روز عروسی به گریه گذشت ،انگشت نما شدم خیلی دلم شکست خدا ببخشه من نمیبخشم اون کسی که گند زد عروسیم ،چقدر بعد عروسی از پدرشوهر حرف شنیدم ،چقدر دور و برس ها کرم ریختن تو زندگیم خدا نبخشه، از دلم رفت بیرون ولی یادم نمیره کل دوران بارداری ام هی اینا میومد ذهنم و گریه میکردم

دوسال گذشته یه جوری بزن تودهنشون این بحث وتموم کنن.یادیه بنده خدایی افتادم ۵ساله عروسی کرده شب حنا دعواشده بود همش بهش تیکه مینداختن تااینکه گفت یه باردعوا کردیم  تموم شد الان زندگیمون خوبه بدون بحث ودعوایی ول میکنین این قضیه رو یان..همین شد دیگ کسی هیچی نگفت وتموم شد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   nazi09  |  13 ساعت پیش
توسط   domino18  |  12 ساعت پیش