عزیزان یکم طولانیه ولی نظر بدین حتما
خواهر کوچیکم ۲۰ سالشه و چندماهی هست نامزد شده ، عقد نیست صیغه محرمیت خوندن میخواستن عقد کنن که فامیل نزدیک داماد فوت شد و فعلا عقد عقب افتاده .خیلی هم پدرم و برادرام روی این دوتا کنترل دارن و خداییش خودشونم خیلی مودبن و رعایت میکنن پسره هم بینهایت پسر خوب و سنگین و موجهی هستش . مراسم مادربزرگمه و همه خونه ی عموی بزرگم جمع هستیم . نامزد خواهرم تابحال چندبار اومده و هربارم با خواهرم میرن و میان ، یکی دوبارم اومده دم در با خواهرم کار داشته ، حالا عموی کوچیکم که یه دختر مجرد همسن خواهرم داره زنگ زده دامادمون که بیا کارت دارم ، بهش خیلی حرف زده که گفته جلوی دخترم با نامزدت حرف نزن دخترم کنکور داره ذهنش مشغول شده ، حالا نمیدونه دخترش با یه نفر دوسته و قول و قرار ازدواج گذاشته ، خواهرمم همش کارش گریه اس و میگه مگه ما چیکار کردیم نامزدشم واقعا ناراحته ، من امروز اصلا به عموم نگاهم نکردم اخه به اون چه مربوطه یکی نیست بگه کجای کاری که دخترت اسم بچه اشم انتخاب کرده
حق داریم ناراحت باشیم درسته ؟