آفرین دقیقا زدی وسط خال.
کله ی بزرگ و دل کوچیک!!!!! این همون مفهوم هوش هیجانیه!
هوش هیجانی و هوشمندی ما ب اندازه ای رشد میکنه ک به هیجاناتمون واکنش سازنده و مثبت نشون داده بشه.
فرض کنیم شما ب طور بالقوه این پتانسیل رو دارین ک به تمااااام هیجانات خودتون در لحظه آگاهی داشته باشین و در همون لحظه هم بتونین واکنش مناسب رو برای ابراز هیجان یا پاسخ ب عوامل تحریک کننده داشته باشین، ولی در واقع این فقط یک سرمایه گذاری در درون شماست ک شما ب اندازه ای ک باهاتون ب طور مناسب رفتار میشه میتونین یادبگیرین ک از این سرمایه برداشت کنین.
یعنی ب طور بالقوه در شما معدن طلا هست، ولی شما ب اندازه ای ک فرآیند استخراج رو می آموزین میتونین از اون معدن طلا استخراج کنین.
نمیدونم تا حالا کلیپهای کودکان خارجی رو دیدین یا نه، ولی اگر دیده باشین حتما ب این دقت کردین ک کودک ۳ ساله شون حتی بهتر از یه آدم بالغ در جامعه ایران میتونه احساسات خودش رو ابراز کنه و بگه ک الان دقیقا چ احساسی داره و با خودش همدلی کنه (یک مثال رو تعریف میکنم: دختربچه سه ساله ای رو دیدم ک نمیدونم ب چ علتی داشت گریه میکرد ، پدرش ازش پرسید الان چ احساسی داری، اون ب صراحت گفت احساس میکنم غمگینم و کلافه ام ، پدرش پرسید فکر میکنی چ چیزی الان میتونه حالت رو بهتر کنه، اون دختر گفت خب الان ک فکر میکنم میبینم ی بسته شکلات و کره بادام زمینی و ب همراه کمی اسنک میتونه خوشحالم کنه🤭😁 )، فکر میکنین چرا این اتفاق میافته؟ چون اون کودک در محیط امن داره رشد میکنه، اون کودک میتونه ب راحتی و بدون سانسور خودش رو ابراز کنه، و در مقابل ابراز کردن خودش همدلی و درک دریافت کنه و نیازش برآورده بشه، ولی ما ایرانیها چی؟ اغلبمون تا میایم دو کلمه حرف بزنیم و خودمون و احساسمون رو ابراز کنیم یهو بغض میشینه تو گلومون و نهایتا میزنیم زیر گریه، حتی اگر ازمون بپرسن چ احساسی داری؟!! اغلب اوقات اونقدر گیجیم و با احساس خودمون در ارتباط نیستیم ک حتی نمیتونیم احساسات خودمون رو نامگذاری کنیم،و صرفا ی کلاف سردرگم از هیجانات رو تجربه میکنیم،حالا پرسش اینجاست ک چرا برای کودک ایرانی این اتفاق میفته؟!!!
چون احساسات کودک اصلا ب رسمیت شناخته نمیشه، کودک در محیط ناامن قرار داره و اکثر اوقات اصلا اجازه ی ابراز احساساتش رو نداره، اجازه نداره خشمش و ترسش و اندوهش رو ابراز کنه وگرنه مورد مجازات قرار میگیره، و یا مورد بی اهمیتی و تمسخر قرار میگیره، کودک ایرانی وقتی گریه میکنه کسی نیس ک ازش بپرسه چرا گریه میکنه و باهاش همدلی کنه تا آروم بشه، اون کودک باید اینقدددددرررر گریه کنه و بابت این گریه احساس تنهایی و پس زده شدن و تمسخر کنه تا خود ب خود گریه اش خشک بشه!!!! آیا هوش هیجانی اینجوری اصن رشد میکنه؟!!!
من اولین بار مفهوم نامگذاری احساسات رو در کتاب درمان خلا عاطفی از دکتر جانیس وب باهاش آشنا شدم ، بهتون پیشنهاد میکنم این کتاب و کتاب زندگی خودرا دوباره بیافرینید و کتاب والدین سمی رو در اولویت مطالعاتی خودتون قرار بدید.
خلاصه ی آنچه ک بر سر ما اومده اینه:
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد، آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد.
منبع سرشار و عظیمی از عشق، همدلی، درک، توجه، مراقبت ، اطمینان، خودباوری، و هوشمندی، همه و همه در درون ما هست ولی ما فقط آموزش ندیدیم ک چگونه ازش بهره ببریم.
و حالا باید با پرداختن ب مسائل حل نشده و هیجانات سرکوب شده و حل نشده ک در ضمیرناخودآگاه ما تلمبار شده، این فرآیند رو ب خودمون بیاموزیم و در ادامه ی زندگیمون ازش بهره ببریم